پیام دکتر علی اکبر ولایتی
همایش ملی شاهرود، شهر معلمان دین و اخلاق
پیام رئیس محترم کمیتۀ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران و رئیس هیأت مؤسس و امنای دانشگاه آزاد اسلامی دکتر علیاکبر ولایتی
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشوران گرامی،عالمان و فرهیختگان ارجمند، استادانو پژوهشگران عزیزحاضردر همایش ملی «شاهرود،شهر معلمان دین و اخلاق»
با سلام و تحیت و با درود بر روح بلند پیامبران الهی، حضرات معصومین (علیهم السلام) بالاخص حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و اولیای خداوند که چراغ هدایت و مشعل روشن عقل و عشق در تاریخ انسانیت بودهاند.
برگزاری این همایش فرخنده را که به تدبیر کمیتۀ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران شورای عالی انقلاب فرهنگی و مشارکت قابل تقدیر مسئولان محترم ودستگاه ها و نهادهای مردمی استان سمنان و با میزبانی دانشگاه آزاد اسلامی سامان یافته، به تمامی دستاندرکاران و شرکتکنندگان عزیز صمیمانه تبریک و تهنیت میگویم.
این گردهمایی مبارک، در شهری برپا شده است که خاکَش عِطر معرفت دارد، و در مساجد و مدارس آن، پژواک سخن عارفان و معلمان اخلاق، از بایزید بسطامی تا شیخ ابوالحسن خرقانی، از علمای دین تا آموزگاران فرهنگ و ادب، به گوش جان میرسد.
شاهرود و بسطام در یک منطقۀ دیرینه بهلحاظ تمدن و معنویت قرار دارند. این دو شهرِ مجاور، نه فقط بر نقشۀ جغرافیای ایران، که بر نقشۀ هویت فرهنگی این سرزمین جایگاهی ممتاز دارند. از تپۀ سنگ چخماق تا آثار و بقایای تاریخی دورۀ اسلامی، نظیر مجموعۀ مساجد و منارهها، نشانههای پیوستگی فرهنگی این سرزمین هستند و این داشتههای تمدنی، که بر آن میبالیم، همچون رودی زلال از اعماق تاریخ جاری است.
در سراسر خطۀ سمنان، هزاران سال تجربۀ زیستن، باور داشتن و «معنا جُستن» نهفته است. در هر سنگ و آجر شاهرود که در آن زمین و آسمان با هم سخن میگویند، پیامی از پایداری، خِرد و خداشناسی متأثر و مُلهِم از آموزههای اولیای خداوند، بالاخص حضرات ائمۀ معصوم (علیهمالسلام) وجود دارد. در بستر بسطام بود که بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی، دو استوانۀ «عقلانیت شهودی»، رشد و نمو یافتند. بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی آموزگارانی بودند که عرفان را از دایرۀ احساسِ صِرف خارج کرده و آن را با «عقل» و« شهود» پیوند زدند و به صحنه جامعه آوردند. در سخن بایزید، عقل و عشق دو روی یک حقیقتاند؛ «عقل» چراغ راه است و «عشق»، نیروی حرکت. در پی او، شیخ ابوالحسن خرقانی هم همان راه را ادامه داد؛ چنانکه همو استاد شیخالرئیس ابوعلی سینا، نماد عقل و حکمت اسلامی و ایرانی، بود. محمود غزنوی که بهدنبال یافتن اساتید علوم عقلی نظیر ابوریحان بیرونی و ابونصر عراق و ابوعلی سینا، لشکرها کشید و مردان ،روانه کرد، خود همچون یک طلبه و تِلمیذ علم، به محضر شیخ ابوالحسن رفت و دو زانو در محضر درس او نشست.چنین بزرگانی در این شهر نفس میکشیدهاند.
با بهرهگیری از معارف اهلبیت - علیهم السلام - و آموزههای اولیای دین، «عرفان» و «جوانمردی و فتوت»، بهصورت دو بازوی پرتوان شیعه در مخالفت با خلفای جور و بیدادِ بنیامیه و بنیعباس ظاهر شدند و پس از برافتادن عباسیان، در ادوار بعدی، با قدرت بیش از پیش، صحنۀ اجتماعی ایران را در دست گرفتند.
افزون بر این، همان دیرینگی عقل و عشق در کلام بایزید و ابوالحسن خرقانی، پسینتر، شاهرود و بسطام را مهد علم و فقاهت شیعی در ایران بعد از اسلام تا دورۀ معاصر ساخت. شاهرود شهر علمای بزرگ و مهد دانشمندانی است که در حوزههای علمیه قم، نجف و مشهد نامی بلند یافتهاند؛ چنانکه شهرت «شاهرودی» را بسیاری از علمای قاجار تا به امروز همراه نام شریف خویش داشتهاند. ایمان عقلانی به مبانی اسلامی در شاهرود و بسطام نهفقط در قالب آیین، بلکه در چهره «زیست فرهنگی» جلوهگر است و علم و عرفان، عبادت و خدمت، اخلاق و تعهد اجتماعی از هم جداییناپذیر بودهاند.
در این دیار، معلمان دین و اخلاق، وارثان نور الهی شمرده میشوند. از این رو بود که حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم و فرزانۀ انقلاب اسلامی، آن را شهر معلمان دین و اخلاق نامیدند؛ و چه صفتی شایستهتر و درخورتر برای توصیف آن می توان یافت؟ نامیدن این همایش به پیروی از آن پیر فرزانه، اشاره به این موضوع مهم دارد که در این خطه، معلم فقط «انتقالدهندۀ علم و دانایی» نیست، بلکه «واسطۀ فیض الهی وتربیتکنندۀ نفوس ربّانی» است و این سنت مبارک ، از مدارس قدیمه تا حوزههای علمیۀ معاصر و حتی مدارس و دانشگاههای استان، استمرار یافته است.
در اینجا، مایلم تأکید کنم میراث فرهنگی شاهرود و بسطام، بخشی از میراث ملی و هویت فرهنگی ما ایرانیان است؛ گنجینهای که باید با حس ملی و حتی فراملی، و نه فقط منطقهای و بومی، بدان نگریسته و برای گسترش و نهادینه سازی آن اهتمام ورزید و برای توسعۀ گردشگری معنوی و تمدنی اندیشه کرد.
امروز بیش از هر زمان دیگر، جامعۀ جهانی و نیز جامعه ایرانی ما، نیازمند بازگشت به سرچشمههای اخلاق و معنویت است. شناختن وشناساندن عالمان، عارفان و معلمان اخلاق وعرفان اصیل، و زبان فارسی به عنوان زبان دوم عالم اسلام و زبان اول عرفان اسلامی، گام بلندی است در مسیر خودآگاهی ملی وتقویت انسجام فرهنگی وضرورتی است اجتناب ناپذیر که باید بدان پرداخته شود.
امید است این حرکت علمی و فرهنگی، آغازی باشد بر سلسله همایشهای گستردهتر در حوزۀ دین،حکمت ، عرفان شیعی و تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران. ودانشگاه آزاد اسلامی و دیگر مراکز علمی وپژوهشی کشور، با برگزاری چنین گردهماییهایی، پرچم شناخت و پاسداشت هویت ایرانی ـ اسلامی را برافراشتهتر نگاه دارند و به تقویت سرمایه فرهنگی واحیای روح علم واخلاق ومعنویت تا دستیابی به تمدن نوین اسلامی اهتمام ویژه ورزند.
در پایان، مراتب سپاس خود را ازبرنامه ریزان وبرگزار کنندگان این نشستِ باشکوه صمیمانه ابراز میدارم و از درگاه خداوند متعال برای همه عزیزان، توفیق علم و عمل، سلامت وبهروزی آرزو میکنم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
علیاکبر ولایتی
۱۴۰۴/۰۸/۱۴