velayati.ir

تعداد بازدید: ۱۹۸۲۸
پ
کد خبر: ۷۰۹
تاریخ انتشار: سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲ - 19 November 2013

شیخ الرئیس که بود؟

ابوعلی حسین بن عبدالله بن علی بن سینا، معروف به «ابن‌سینا» و ملقب به «شیخ‌الرئیس» و «حجة‌الحق»، فیلسوف و پزشک بزرگ ایرانی.

زندگی

ابن‌سینا در سال 370 ه.ق. در روستای اَفشَنه در نزدیکی بخارا، پایتخت سامانیان، به ‌دنیا آمد. پدرش از کارگزاران حکومت سامانی و مدتی حاکم خَرمَیثن، در اطراف بخارا، بود. ابن‌سینا پنج‌ساله بود که با خانواده‌اش به بخارا سفر کرد. تا ده سالگی قرآن و ادبیات عرب آموخت و ‌چنان‌که خود می‌گوید، دانسته‌هایش مردم را شگفت‌زده می‌کرد. در همین دوران، در بخارا فقه آموخت. سپس نزد شخصی به نام ناتلی به آموختن منطق پرداخت، اما به‌سرعت در این فن از استادش پیشی گرفت و به‌ناچار برای یادگیریِ بیشتر به مطالعات شخصی روی آورد.

در شانزده سالگی چنان موقعیتی در پزشکی یافت که بسیاری از پزشکان و بزرگان در این‌ فن با او مشورت می‌کردند. تا هیجده سالگی منطق و طبیعیات و نجوم و هندسه و ریاضیات را آموخت و دیگر جز مابعدالطبیعه چیزی نمانده بود که نداند. خود می‌گوید چهل بار مابعدالطبیعه‌ی ارسطو را خوانده و باز هم از فهم آن ناتوان بوده تا این‌که اغراض مابعدالطبیعه‌ی فارابی را خوانده و منظور ارسطو برایش روشن شده است (فخري، ص 147؛ الگود، ص 214)

آورده‌اند كه نوح بن منصور سامانی، حاکم بخارا، بیمار شد و پزشکان شهر از درمان او ناتوان ماندند تا این‌که ابن‌سینا بر بالین او حاضر شد و او را درمان کرد و پس از آن، از نزدیکان منصور بن نوح شد و اجازه یافت به کتاب‌خانة بزرگ او راه یابد. این امکان سبب شد از آن کتاب‌خانه بهره‌های فراوان گیرد. اما کتاب‌خانه، پس از مدتی، احتمالاً در 389 ق، آتش گرفت و دشمنان ابن‌سینا او را متهم کردند که مقصر بوده است، به این نیت که دیگران از این کتاب‌ها بهره نبرند.پس از چندي، ابن سینا به مسئولیت‌های حکومتی در دربار سامانیان گمارده شد. او دربارة دانش خویش در این زمان می‌گوید: «در آن زمان حافظة بهتری در علم داشتم، اما اکنون دانش من پخته‌تر شده است وگرنه همان دانش است و از آن پس به چیز تازه‌ای دست نیافته‌ام» (خراساني، ج 4، ص 2؛ دايرةالمعارف فارسي، ج 1، ذيل «ابوعلي‌سينا»)

در 389 ق، حکومت سامانیان در بخارا سقوط کرد و ابن‌سینا بار سفر بست و به گرگانج، در شمال‌غربی خوارزم، رفت. پس از مدتی، دوباره سفر کرد و با گذر از نَسا و ابیورد و توس و سمنگان به جاجرم و پس از مدتی از آن‌جا به گرگان رفت تا به دربار شمس‌المعالی قابوس‌بن وشمگیر (حکومت: 367ـ402 ق)، فرمان‌روای زیاری گرگان، بپیوندد، اما پیش از رسیدن او، شمس‌المعالی از حکومت خلع شد و جانشین او از هم‌پیمانان محمود غزنوی بود؛ پادشاهی که به دشمنی با فیلسوفان و اسماعیلیان و شیعیان شهرت داشت. به همین علت، ابن‌سینا در حدود 404 ق به ری رفت و به دربار مجدالدولة دیلمی پیوست (ولايتي و ديگران، ج 1، ص 440-441)

ابن‌سينا پس از یک سال به‌ناچار ری را ترک کرد و به قزوین و از آن‌جا به همدان رفت. در این میان، شمس‌الدوله، برادر مجدالدولة دیلمی، بیمار شد و ابن‌سینا را به بالین او بردند و چهل‌روز را در کاخ او گذرانید و او را درمان کرد؛ از این‌رو، نزد شمس‌الدوله جایگاهی یافت و 406 ق به وزارت او برگزیده شد. این اوضاع دیری نپایید که میان ابن‌سینا با سپاهیان شمس‌الدوله اختلاف افتاد و سپاهیان بر او شوریدند و او را دستگیر و خانه‌اش را غارت کردند و قتل او را از شمس‌الدوله خواستار شدند. شمس‌الدوله، برای آن‌که به غائله پايان دهد، ابن‌سینا را از وزارت برکنار کرد و ابن ‌سینا تا چند روز مخفیانه زندگی کرد تا این‌که شمس‌الدوله دوباره بیمار شد و بار دیگر محتاج طبابت ابن ‌سینا شد و خواست او را به بالینش حاضر کنند. چون او را حاضر کردند، شمس‌الدوله از او پوزش بسیار خواست و بار دیگر وزارت را به او سپرد (الگود، ص 218-219؛ ايناتي، يادداشت‌ها، ص 417)

چند سالی زندگی ابن سینا با آرامش توأم بود. روزها به مسئولیت‌های وزارت می‌پرداخت و شب‌ها به امور علمی و تدریس و تألیف. در سال 412 ق، شمس‌الدوله درگذشت و سماءالدوله جانشین او شد. ابن سینا وزارت او را نپذیرفت و از شغلش کناره گرفت.در اواخر حکومت آل بویه (حکومت: 320 ـ 448‌ ق)

ابن‌سینا صلاح دید که از دربار ایشان فاصله گیرد. پس دوباره مخفی شد و به نوشتن کتاب شفا، که مدتی پیش آغاز کرده بود، مشغول شد. در این میان، مکاتباتی مخفیانه با علاءالدوله بن ‌کاکویه، حاکم اصفهان، داشت. این نامه‌نگاری‌ها سبب دستگیری ابن سینا شد و او را در قلعة فَردَجان زندانی کردند و چهار ماه در زندان بود تا این‌که علاءالدوله در سال 414 ق به همدان حمله برد و پس از پیروزی ابن‌سینا را آزاد کرد (تاج‌بخش، ج 2، ص 303)

ابن ‌سینا به همدان بازگشت و پس از مدتی به اصفهان رفت و علاءالدوله از او به‌گرمی استقبال کرد و بدین‌سان دوران چندسالة آرامش و فراغت فرا رسید. ابن سینا در این سال‌ها چند کتاب تألیف کرد و در نشست‌های علمی‌، که با حضور علاءالدوله و به خواست او برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد.در 421 ق، سلطان مسعود غزنوی به اصفهان حمله کرد که در پی آن خانة ابن‌سینا و اموال و کتاب‌هایش به تاراج رفت و برخی نوشته‌هایش به آتش کشیده شد. پس از این حمله، علاءالدوله حاکم اصفهان باقی ماند و ابن‌سینا همچنان از حمایت او برخوردار بود. در سال 427 ق، علاءالدوله برای جنگ به همدان رفت و ابن‌سینا در این نبرد او را همراهی کرد. ابن سینا در میانة راه به بیماری قولنج دچار شد و پس از رسیدن به همدان، در نخستین جمعة رمضان 428ق درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد (نجم‌آبادي، ج 1، ص 503؛ بيهقي، ص 38-58)

امين، در كتاب اعيان‌الشيعه (ج 6، ص 70-81)، زندگي‌نامة مفصلي از ابن‌سينا آورده است كه مي‌توان اين امر را دال بر شيعه ‌بودن وي تلقي كرد. از آن‌جا كه پدر و برادر ابن‌سينا از شيعيان اسماعيلي بودند و محيط زندگاني خانوادگي او در دوران حكومت سامانيان كاملاً شيعي بود و همكاري‌نكردن او با سلطان محمود تعلق خاطر او را به تشيع نشان مي‌دهد (ولايتي، نقش شيعه، ص 125)

شاگردان

ابن سینا اگرچه استادان چندانی نداشت، در طول زندگی خود شاگردانی را پروراند. از میان شاگردانش، علاوه بر جوزَجانی، ابوالحسن بهمنیار و ابن‌زیله و ابوعبدالله محمد بن عبدالله معصومی را می‌توان نام برد. برخی عمر خیام را نیز از شاگردان ابن ‌سینا دانسته‌اند. نظامی عروضی سمرقندی نیز در چهار مقاله، خود را از شاگردان او خوانده است.در میان شاگردان ابن سینا جوزجانی از همه بیشتر به او ارادت داشت؛ چنان‌که، در زمان حیات استاد، زندگی‌نامه‌اش را نگاشت و پس از مرگ ابن سینا زندگی‌نامة او و فهرستی از آثارش را تدوین کرد (فخري، ص 200؛ الگود، ص 312)

اندیشه‌ها و افکار

اندیشة فلسفی ابن‌سینا ارسطویی است. او توانست مبانی فلسفة مشاء را در جهان اسلام تثبیت کند. البته فلسفة مشائی‌ای که رنگ و بویی نوافلاطونی داشت و به اصول عقاید اسلامی پایبند بود. او را مبتکر برهان صدیقین برای اثبات وجود خداوند و نیز برهان‌هایی برای ابطال دور و تسلسل و اثبات وجود نفس و بقای آن دانسته‌اند. در باب معاد نیز او به‌صراحت اعلام می‌کند که معاد جسمانی را با روش‌های عقلی و فلسفی نمی‌توان اثبات کرد، اما چون پیام‌آوری راستگو آن‌ را اعلام کرده ما نیز بدان سر می‌نهیم.اهمیت دیگر ابن ‌سینا در فلسفه آن است که نخستین فیلسوف مسلمانی است که نوشته‌هایی جامع و منظم در فلسفه دارد و در کتاب شفا با نظم و ترتیب خاصی یک دور کامل به مباحث فلسفة مشاء پرداخته است و از آن‌جا که فلسفة ارسطویی فلسفه‌ای جامع و فراگیر است، گاه می‌بینیم که ابن‌سینا به برخی موضوعات از نگاه عقلی می‌نگرد؛ از جمله به آموزش و پرورش و نیز به بهداشت کودک و تربیت بدنی (ابن‌سينا، الشفا، ص 111؛ خراساني، ج 4، ص 8-13)

ابن سینا در اثبات بقای نفس پس از مرگِ تن چنین استدلال می‌کند که روان با مرگِ تن نمی‌میرد و تباه نمی‌شود؛ زیرا هر دو جوهرند. نظریات ابن‌سینا دربارة معاد و زندگی آن جهانی نیز با اصول روان‌شناسی او پیوند استوار دارد.

ابن ‌سینا و پزشکی

ابن‌ سینا علاوه بر فلسفه و دیگر علوم، از برجسته‌ترین چهره‌های تاریخ پزشکی در همة دوران‌هاست. کتاب مهم او القانون فی‌الطب سال‌ها محل مراجعة محققان و پژوهشگران بوده است. اهمیت قانون در محافل پزشکی جهان اسلام تا بدان‌جا رسیده بود که نظامی عروضی دربارة آن می‌گوید: «اگر بقراط و جالینوس زنده شوند، روا بُود که پیش این کتاب سجده کنند». در این کتاب، ابن ‌سینا همة اطلاعات و شناخت‌های پزشکی یونانی و عربی را تا دوران خودش یک‌جا گردآوری كرده است.از ویژگی‌های ابن‌ سینا در پزشکی، مشاهدات بالینی او دربارة بیماری‌های گوناگون است، از ناراحتی‌های پوستی و بیماری‌های ریوی گرفته، تا اختلال‌های سلسلة اعصاب و انواع دیوانگی‌ها. او بر عنصر تجربه بسیار تکیه کرده و به کاربرد داروها اهمیت فراوانی می‌دهد؛ چنان‌که بخشی از قانون را به داروها و خواص و کیفیات آن‌ها اختصاص داده است (الگود، ص 225؛ نظامي عروضي، ص 79؛ ابن‌سينا، القانون، ج 1، ص 148،73)

ابن‌‌ سینا و ریاضیات

ابن‌ سینا در علم ریاضی و نجوم نیز جایگاهی خاص داشت. بخش از کتاب شفا دربارة ساختن آلات رصدی است و بخشی نیز دربارة ریاضیات كه شامل چهار بخش هندسه، علم حساب، موسیقی و هیئت است. ابن‌سینا در بخش ریاضیات در کتاب شفا اصول اقلیدس را بررسی و تحلیل کرده است. ناگفته نماند که ساختن آلات اندازه‌گیری رصدی از ابتکارات ارزشمند ابن‌سینا در نجوم است (قرباني، ص 33؛ Brockelman, vol. 1, p. 823)

ابن ‌سینا و موسیقی

در میان آثار گوناگون و تقريباً فراواني که به ابن‌سینا نسبت داده‌اند، پنج کتاب در موسیقی دیده می‌شود. از میان این پنج کتاب نیز دو کتاب المدخل الی صناعۀ الموسیقی و کتاب اللواحق تماماً در موضوع موسیقی است. ابن سینا در آثار خود آلات موسیقی یا سازها را به سه دستة اصلی تقسیم کرده است؛ زهی، بادی، کوبشی. حال آن‌که این تقسیم‌بندی همچنان در سازشناسی امروزه اعتبار دارد. ابن‌سینا نوشته است كه ساز مشهوری که از قدیم نزد همه متداول بوده بربط است و اگر سازی بهتر از آن وجود داشته باشد، بین نوازندگان متداول نیست (بينش، ص 35؛ ابن ‌ابي‌‌اصيبعه، ج 3، ص 28)

نوشته‌های ابن ‌سینا در موسیقی، نخست، از لحاظ روش‌شناسی درخور توجه است؛ زیرا می‌تواند راهنمایی برای پژوهش علمی موسیقی باشد؛ دیگر محاسبات دقیقی است که ابن‌سینا به‌کار گرفته و در حقیقت اهميت جنبة نظری و علمی موسیقی را، در حكم دانشی دقیق، بررسي كرده است. شاید بی‌اغراق نباشد که بگوییم بحث او دربارة پیوند موسیقی و شعر و مقایسة این دو هنر با یکدیگر از نخستین پژوهش‌های مربوط به موسیقی شعر در جهان اسلام بوده است (بينش، همان‌جا)

آثار

در فهرست آثار ابن ‌سینا 131 اثر اصیل و 111 اثر منسوب به او ذکر شده است که همگی آن‌ها به‌جز دانشنامة علایی به عربی نوشته شده‌‌اند. مهم‌ترین آن‌ها به این شرح‌اند:

1. الشفاء، مهم‌ترین اثر فلسفی ابن ‌سینا که بخش‌هایی از آن به فرانسوی و لاتینی ترجمه شده است. در این کتاب به همة مباحث فلسفة مشاء پرداخته شده و این اثر در حکم دايرۀالمعارف فلسفۀ مشائی است. کسانی چون علامة حلی و ملاصدرای شیرازی و ملامهدی نراقی بخش‌هایی از آن ‌را شرح داده‌اند. تاکنون بخش‌هایی از این کتاب به فارسی ترجمه و منتشر شده است (ابن‌سينا، الشفاء، المنطق، ص 12-13)

2. النجاۀ، که خلاصة الشفاء است و خلاصة فلسفة وی را دربردارد. بخش‌هایی از آن به انگلیسی و لاتینی و فرانسوی ترجمه شده است. این کتاب در 1364 ش در تهران به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه منتشر شد.

3. الاشارات و التنبیهات، آخرین نوشتة ابن ‌سینا و از برجسته‌ترین آثار اوست. نثری بسیار شیوا و ادبی دارد. این کتاب نیز به فرانسوی و فارسی ترجمه شده است و شرح‌های متعددی به زبان‌های فارسی و عربی بر آن نوشته شده است؛ از جمله شرح ابن‌کَمّونه و فخر رازی و خواجه نصیرالدین طوسی (خراساني، ج 4، ص 6)

4. المبدأ و المعاد، که ترجمة فارسی آن به کوشش عبدالله نورانی در 1363ش در تهران به چاپ رسید برخی احتمال داده‌اند که این ترجمه از خود ابن ‌سینا باشد.

5. القانون فی‌الطب، در پزشکی، که آن ‌را کامل‌ترین کتاب پزشکی سنتی دانسته‌اند. ابن ‌سینا در این کتاب به آثار و تجربیات پیشینیان توجه بسیار دارد. این کتاب در قرن دوازدهم میلادی به لاتینی ترجمه شده و از نخستین کتاب‌هایی است که پس از پیدایش صنعت چاپ، در اروپا چاپ شده است. ترجمة فارسی و روسی این کتاب نیز در دست است (تاج‌بخش، ج 2، ص 306)

6. الارجوزۀ فی‌الطب، کتابی که در آن همۀ مباحث پزشکی به شعر سروده شده است. این کتاب نیز در قرن شانزدهم میلادی به لاتینی ترجمه شده است (صفا، ج 1، ص 346؛ نجم‌آبادي، ص 552)

7. دانشنامة علائی، مهم‌ترین اثر وي به فارسی که به درخواست علاءالدوله بن‌کاکویه، نوشته شده و به وی تقدیم شده است. این کتاب بین 413 تا 428 ق تألیف شده است. این کتاب شامل پنج علم از علوم حکمت پیشینیان، یعنی منطق و طبیعیات (علم زیرین) و هیئت و موسیقی و مابعدالطبیعه (علم برین) است. از بخش‌های چندگانة این کتاب سه بخش اول، یعنی منطق، الهیات، و طبیعیات، نوشتة خود اوست، ولی بخش ریاضیات از میان رفته است و بعدها ابوعبید جوزجانی، شاگرد ابن سینا، جمع‌آوری کرد و به آن افزود. این کتاب از نخستین آثاری است که به فارسی در فلسفه نوشته شده و ابن‌سینا در آن معادل‌های فارسی مناسبی برای اصطلاحات فلسفی عرضه کرده است (صفا، همان، ص 625)

8. رسالة حیّ بن یقظان، که داستانی تمثیلی با موضوعی عرفانی است و دربارة آن شرح‌ و بررسی‌هایی به زبان‌های گوناگون نوشته شده است.

9. منطق‌المشرقیین، که ظاهراً بخشی از طرح کتاب بزرگی به نام حکمة المشرقیة بوده است. در این کتاب ابن‌ سینا نظام فلسفی‌ متفاوتی مطرح می‌کند که بیشتر رنگ و بوی عرفانی دارد و از فلسفة عقلی ارسطو فاصله می‌گیرد. ظاهراً، این اثر به‌سبب درگذشت ابن ‌سینا ناتمام ماند.

10. المدخل الی صناعة الموسیقی، در علم موسیقی که تا کنون نسخه‌ای از آن به‌دست نیامده است.

11. مقالة فی اسباب حدوث الحروف و مخارجها، که منبعی مهم دربارة آواشناسی است؛ شامل نوآوری‌هایی در باب تحلیل چگونگی ادای حروف عربی و فارسی و تشریح اندام‌های صوتی و نیز شباهت برخی آواهای صوتی با صداهایی که در طبیعت شنیده می‌شود (ابن ‌سينا، الاشارات، ص 354)

اشعاری نیز در منابع و تذکره‌ها به ابن ‌سینا نسبت داده شده که در صحت همة آن‌ها تردید است (مجتبائي، ج 4، ص 49)

ابن‌سینا و معاصرانش

ابن ‌سینا نامه‌نگاری‌ها و مراوده‌های فلسفی و علمی‌ای با هم‌روزگاران خویش داشته است که مشهورترین آنها پاسخ‌های او به سؤالات ابوریحان بیرونی است. او در همین مکاتبات از زکریای رازی با عبارات تحقیرآمیزی یاد می‌کند. دیدار ابن سینا با ابوعلی مسکویه با برخوردی ناشایست و غرورآمیز همراه بوده که در پي آن ابوعلي مسکویه بخش‌هایی از کتاب تهذیب‌الاخلاق خویش را به او می‌دهد تا بخواند و ادب و اخلاق بیاموزد. در اسرارالتوحید از دیدار و مکاتبات ابن سینا با ابوسعید ابوالخیر سخن رفته است. ابوالقاسم کرمانی، داعی مشهور اسماعیلی، نیز مناظرۀ مکتوب علمی با او داشته که طی آن به یکدیگر تاخته‌اند (الگود، ص 226)

منابع

ابن‌ ابي‌اصيبعه، احمدبن قاسم، عيون الانباء، بيروت، 1377 ق/ 1957.

ابن‌سينا، الشفا، به‌كوشش ابراهيم مدكور، قاهره، 1380 ق/ 1960.

همو، الاشارات و التنبيهات، همراه شرحي الاشارات، قم، 1404 ق.

همو، القانون، بولاق، 1294 ق.

همو، الشفاء، منطق، برهان، به‌كوشش ابوالعلاء عفيفي، قاهره، 1952.

امين، سيدمحسن، اعيان‌الشيعه، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1403 ق.

الگود، سيريل، تاريخ پزشكي ايران و سرزمين‌هاي خلافت شرقي، تهران، اميركبير، 1356 ش.

ایناتی، شمس، «ابن‌سینا»، تاریخ فلسفة اسلامی، زیر نظر سید حسین نصر و الیور لیمن، ترجمة مهدی قوام‌صفری، تهران، حکمت، ج 1، 1383 ش.

بینش، تقی، «ابن‌سینا؛ موسیقی»، دائرۀالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مركز دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، ج4 ، 1370ش.

بيهقي، ابوالفضل، تاريخ بيهقي، به‌كوشش علي‌اكبر فياض، تهران، 1350 ش.

تاج‌بخش، حسن، تاريخ دامپزشكي و پزشكي ايران، تهران، دانشگاه تهران، ج 2، 1372 ش.

خراسانی، شرف‌الدین، «ابن‌سینا»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، ج 4، 1370 ش.

دایرةالمعارف فارسی، زیر نظر غلامحسین مصاحب، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، ج 1، 1381 ش. صفا، ذبيح‌الله، تاريخ ادبيات در ايران، تهران، فردوس، ج 1، 1366 ش.

فخری، ماجد، سیر فلسفه در جهان اسلام، ترجمة گروهی از مترجمان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1372 ش.

قرباني، ابوالقاسم، زندگينامة رياضيدانان دورة اسلامي، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1375 ش.

مجتبائی، فتح‌الله، «ابن‌سینا؛ ادبیات، زبان‌شناسی و آثار فارسی»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، ج 4، 1370 ش.

نجم‌آبادي، محمود، تاريخ طب در ايران پس از اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ج 2، 1375 ش.

نظامي عروضي، احمد، چهارمقاله، به‌كوشش محمد قزويني، ليدن، 1909.

ولايتي، علي‌اكبر و ديگران، تقويم تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، چوگان، ج 1، 1388 ش.

ولايتي، علي‌اكبر، نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلامي، تهران، اميركبير، 1389 ش.Brockelmann, Carl, Geschichte der Arabischen Literatur, Leiden, 1943-1949.

براي مطالعة بيشتر:

ابن‌ سینا و ابوعبید جوزجانی، سرگذشت ابن‌سینا، ترجمة سعید نفیسی، تهران، انجمن دوستداران کتاب، 1331 ش.

ابن ‌سينا، دانشنامة علايي، به‌كوشش محمد معين، تهران، 1331 ش.

ابن ‌قفطي، تاريخ‌الحكماء، به‌كوشش بهين دارائي، تهران، دانشگاه تهران، 1371 ش.

محقق، مهدی، «ابن‌سینا»، الهیات دانشنامة علایی، به تصحیح محمد معین، همدان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و دانشگاه ابوعلی سینا، 1383 ش.

مهدوي، يحيي، فهرست نسخه‌هاي مصنفات ابن‌سينا، تهران، 1333 ش.نفیسی، سعید، پورسینا، تهران، کتابخانة دانش، 1333 ش.


نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
مهندس سید رحمت الله انصاری
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
15 دی 1392 - 12:32
با سلام و احترام
با تائید نقطه نظرات ریاست محترم
اینجانب با تلاش و پیگیری چند ساله و باعنایت ایزد منان توانسته ام با استفاده از مراجع معتبر طب سنتی از جمله قانون و قرابادین کبیر و سایر منابع معتبر خارجی و داخلی، هشت نسخه نرم افزار طراحی و تهیه نمایم تا برای استفاده عموم مورد بهره برداری قرار گیرد. هدف از این کار، ترویج فرهنگ غنی طب سنتی بوده است. از سوی دیگر، این اثرات میتواند گام مثبتی در جهت ارتقای کیفی طب جدید با عنایت به طب سنتی، بردارد و از این لحاظ به پزشکان و محققین محترم کمک شایان توجهی بنماید.
لذا ازجنابعالی تقاضا داریم با قرار دادن این اثرات در سایت انجمن در جذب مخاطب، برای پیشبرد این هدف عالی،مارا یاری فرمائید.
مدیر سایت ندای سلامت با طبیعت
مهندس سید رحمت الله انصاری
www.ansari110.com
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: