محمد بن عزالدین حسین بهاءالدین عاملى مشهور به شیخ بهائى از مردم بَعلبَک لبنان. خاستگاه وى و خانوادهاش منطقۀ جَیع یا جباع از روستاهاى اطراف جبل عامل لبنان است و از این روست که او عاملى نامیده میشود. به نوشتۀ بسیارى از شیعهشناسان نسب وى به حارث همدانى، یار و صحابى حضرت على (ع)، میرسد.
پدر وى، عزالدین حسین، از شاگردان شهید ثانى بود. پس از شهادت شهید ثانى در جبل عامل لبنان، در سال 966 ق، و یورش اهل تسنن به شیعیان جنوب لبنان پدر بهاءالدین احساس ناامنى کرد و با على بن هلال کرکى که در این زمان در ایران و در اصفهان نزد شاه طهماسب صفوى بود مشورت کرد. کرکى با شاه طهماسب مشورت و شاه طهماسب کرکى را تشویق کرد تا موجبات سفر خانوادۀ عزالدین حسین را به ایران فراهم آورد. بر این اساس خانوادۀ شیخ بهائى در سالهاى 968-969 به ایران وارد شده و در اصفهان ساکن شدند. این خانواده سه سال در ایران اقامت کردند تا اینکه به قزوین مهاجرت کردند. در این سالها بهاءالدین در قزوین و مشهد به تحصیل مشغول بوده است. در سالهایى پس از 975 ق، پدر بهاءالدین از سوى شاه صفوى به سمت شیخالاسلامى هرات منصوب شد و به این شهر عزیمت کرد. پس از درگذشت پدر بهاءالدین خود او نیز احتمالاً مدت کوتاهى شیخالاسلام هرات بوده است.
در اواسط حکومت شاه عباس صفوى بهاءالدین سفرى طولانى به حج و پس از آن به اقصى نقاط دنیا از جمله عراق و حلب و شام و مصر و سراندیب و بیتالمقدس کرد. پس از بازگشت از این سفر طولانى در اصفهان ملازم شاه عباس شد و تا آخر عمر همانجا ماند. در این دوران او از سوى شاه صفوى به مقام شیخالاسلامى اصفهان برگزیده شد و در دربار صفوى از منزلت خاصى برخوردار شد.
در دوران ملازمت شاه عباس صفوى بهاءالدین عاملى احتمالاً دو بار با پاى پیاده به مشهد سفر کرد، هر دوى این سفرها به خواست شاه و بههمراهى او انجام شدند.
در مورد استادان او باید گفت بهنظر میرسد نخستین استادش عزالدین حسین، پدرش، بوده است. عزالدین حسین همچنین به بهاءالدین اجازه نقل حدیث داد. ملا عبدالله یزدى و ملا محمدباقر یزدى و شیخ عبدالعالى کرکى از دیگر استادان او هستند.
دربارۀ مذهب و مشرب تشیع بهاءالدین تردیدى وجود ندارد. این موضوع که شیخ بهائى در مباحث کلامى با علماى مذاهب دیگر سرسختانه از تشیع دفاع میکند و نیز این موضوع که در اشعارش پیوسته به ائمۀ اطهار (ع) اظهار ارادت میکند از دلایل تعلق او به تشیع است. شیخ بهائى را میتوان از پیشروان عرفان شیعى بهشمار آورد.
علامه مجلسى براى شیخ بهائى مقام معنوى بسیارى قائل بوده و مینویسد که بر اساس رؤیایى که بر او الهام شده بوده شیخ به او دستور تألیف کتاب روضهًْ المتقین در شرح کتاب من لایحضره الفقیه را داده بود. شیخ خود شخصیت علمى و ادبى والایى داشته و در علوم بسیارى دست داشته است. حضور او در اصفهان باعث جوشش در حوزۀ علمى اصفهان شد و خود شیخ چندین مدرسه در اصفهان تأسیس کرد. حضور او در اصفهان، افزون بر رونق مجالس بحث و نقل دربارۀ فقه و کلام، باعث رونق امور مهندسى در این شهر شد؛ چراکه شیخ بهعنوان مهندسى تمام عیار منشأ خدمات چندى در این زمینه در اصفهان شد.
افزون بر اینها شیخ آثار بسیارى نیز در علوم مختلف از جمله ادبیات فارسى و عربى و فقه و اصول و حدیث و ستارهشناسى و ریاضیات و مانند آن تألیف کرد که باعث پیدایش مکتب فکرى خاص بهاءالدین در اصفهان نیز شد. از جملۀ این آثار، بهجز آثار او در ریاضیات و نجوم که بدانها خواهیم پرداخت، باید از کشکول؛ مشرق الشمسین و اکسیر السعادتین در فقه استدلالى شیعه؛ حبل المتین فى اِحکام اَحکامالدین در فقه؛ زبدهًْ الاصول؛ الاربعون حدیثا؛ مفتاح الفلاح؛ حدائق الصالحین نام برد. یکى از مشهورترین اشعار عربى شیخ قصیدهای است موسوم به «وسیلهًْ الفوز و الامان فى مدح صاحبالزمان» که دلیل بسیار محکمى بر شیعهبودن اوست. در نهایت شیخ بهائى در سال 1030 ق در سفر کوتاهى به شیراز از دنیا رفت و بنا بر وصیتش پیکرش را به مشهد انتقال داده و در پایین پاى مبارک امام هشتم (ع) به خاک سپردند.
بهاءالدین عاملى فقیه و ادیبى بزرگ و صاحب سبک است که آثار و آراى بسیارى از خود بهجاى گذاشته است. اما بهجهت ذکر نقش او در تکوین علوم دقیقه در قلمرو جهان تشیع در این نوشته فقط به این بخش از دستاوردهاى او پرداخته میشود. در این موضوع دستاوردهاى او را به دو دسته میتوان تقسیم کرد؛ یکى آرا و دستاوردهاى مهندسىاش و دیگر آثارى که در علوم دقیقه تألیف کرده است.
به شیخ بهائى دستاوردهاى بسیارى در عرصۀ مهندسى در شهر اصفهان نسبت داده شده است. مهمترین دستاورد او در این زمینه طراحى و اجراى تقسیم آب زایندهرود است که او این کار را با مهارت و دقت خاصى انجام داد و در نهایت منجر به تألیف سندى به نام طومار شیخ بهائى شد. در این کتاب، که به چاپ نیز رسیده است، شیخ بهائى سعى کرده است بر اساس قیاس حجم آب زایندهرود در سال میزان برداشت نهرهاى اصلى و فرعى جارى از زایندهرود را ترسیم و ردهبندى کند. بر اساس طومار میتوان میزان برداشت هر محله را از آب زایندهرود بهدست آورد. اما بحث در این زمینه آن است که ابتدا طومار تألیف شده و سپس بر اساس آن آب زایندهرود تقسیم شده یا آنکه ابتدا کانالها و نهرهاى آب حفر شده و سپس طومار از روى آنها تألیف شده است؟ در هر صورت، موضوع تقسیم آب زایندهرود جنبۀ اجرایى به خود گرفته و هنوز هم بقایایى از این تقسیمبندى در گوشه و کنار شهر دیده میشود. از جمله قطعات سنگى موسوم به «مادى» که نقش کنترل خروجى آب را بهعهده داشتهاند و هنوز در سطح شهر اصفهان دیده میشوند.
از دیگر دستاوردهاى بهائى در اصفهان باید به طراحى کاریز زرینکمر نجفآباد، تعیین قبلۀ مسجد شاه اصفهان، و ساخت چند شاخص ظهر شرعى در اصفهان و مشهد اشاره کرد. در این میان، گفتنى است که طراحى منار جنبان اصفهان، حالت برگردان صدا براى گنبد مسجد شاه، و ساختن ساعتى که نیاز به کوککردن نداشت موضوعهایى است که باید بهدقت بررسى شده و انتساب آنها به شیخ مورد مداقه و بررسى همهجانبه قرار گیرند. در این میان، موضوع طراحى حمام شیخ بهائى در اصفهان و این موضوع که این حمام فقط با خیک شمع گرم میشده بیشتر به یک خارق عادت میماند و باید بهتفصیل مورد بررسى قرار گیرد.
اما در حیطۀ تألیف علوم دقیقه، شیخ بهائى صاحب دو عنوان از اثرگذارترین آثار است. در ریاضیات کتاب خلاصهًْ الحساب و در نجوم کتاب تشریح الافلاک که باعث پدیدآمدن رویکردى نو در مدارس علوم دینى شدند.
افزون بر این دو کتاب، باید از کتاب اسطرلاب شیخ با عنوان الصفیحه یاد کرد که کتاب بسیار مهمى در شناسایى اسطرلابهاست. او همچنین در جغرافیا نیز کتابى به نام رسالهًْ فى کرویهًْ الارض دارد.
کتاب تشریح الافلاک به زبان عربى است و از یک مقدمه، پنج فصل و یک خاتمه تشکیل شده است. در این کتاب به ترتیب به دوایر بروج، صورتهاى فلکى، چگونگى حرکت افلاک، مسائل مربوط به اختلاف در قسمتهاى مختلف زمین (بر اساس کروى بودن آن)، و صبح و شفق پرداخته شده است. در خاتمۀ کتاب نیز مؤلف به استخراج نصفالنهار پرداخته است.
در تشریح الافلاک هیچ یک از انتقادات منجمان دوران اسلامى بر نظریۀ بطلمیوس و شناخت بطلمیوس از جهان نیست. اما این کتاب بسیار مورد توجه قرار گرفته و به مدت سه قرن کتاب درسى حوزههاى علمیه در زمینۀ نجوم بوده است. بر این کتاب شروح متعددى نیز نوشته شده است. اما علت پذیرش کتاب، در حالى که خالى از جنبههاى انتقادى بر بطلمیوس است، چیست؟ بهنظر مؤلف این سطور سبب این عنایت برگرفته از دو عامل است:
1. حضور معنوى خود شیخ بهائى در حوزههاى علمیه بهعنوان یکى از بنیانگذاران اصلى حوزههاى علمیۀ شیعه بهویژه در اصفهان که باعث رونق و عنایت به کتاب تشریحالافلاک شده است.
2. ردهبندى ساده و مناسب شیخ بهائى در تشریح الافلاک که، بهجای ارائۀ یک دوره دانش نجوم، عمداً به مسائلى پرداخته که مورد توجه و مبتلا به علماى دینى بوده است. بر این اساس بوده است که بهاءالدین به مباحثى چون هنگام اذان صبح، هنگام اذان ظهر، محاسبۀ چگونگى اوقات شرعى (با توجه به کرویت زمین)، و مانند آن پرداخته است.
از تشریح الافلاک نسخههاى خطى بسیارى بر جاى مانده است. این کتاب بارها به چاپ رسیده و بر آن شرحهاى متعددى نوشته شده است. این شرحها هم به زبان عربى و هم به زبان فارسى، مانند شرح سهارنپورى، در تاریخ نجوم ایران و اسلام دیده میشود. تشریح الافلاک همچنین بارها به فارسى ترجمه شده است. از جمله این ترجمهها میتوان به ترجمۀ صدرالدین حسینى.
اما بدون تردید مهمترین اثر شیخ بهائى کتاب خلاصهًْ الحساب اوست. بهعلت آموزشىبودن این کتاب، بهمنزلۀ کتاب در درس ریاضیات، در مدرسههاى علوم دینى بسیار مورد استقبال واقع شد. خلاصهًْ الحساب از یک مقدمه، ده باب، یک خاتمه تشکیل شده و همانند تشریح الافلاک این کتاب نیز به زبان عربى تألیف شده است.
در این کتاب به ترتیب اعداد صحیح، اعداد کسرى، تناسبهاى عددى حساب خطائَین، مساحت اشکال هندسى، محاسبۀ شیب زمین، جبر و مقابله، و بعضى مسائل مختلف ریاضى پرداخته شده است. خلاصهًْ الحساب احتمالاً در سال 1006 ق تألیف شده است.
نظر به استقبال از خلاصهًْ الحساب، از هیچ کتاب دیگرى در حوزۀ علوم دقیقه به اندازۀ این کتاب نسخۀ خطى، بهویژه در ایران، باقى نمانده است. این کتاب همچنین بارها به چاپ رسیده؛ چنان که طى سالهاى 1263-1319 ق، یعنى در حدود نیم قرن، بیست چاپ از این کتاب بهصورت سنگى انجام شده است. بر این کتاب شروح متعددى نیز نوشته شده است. از جمله شروح این کتاب میتوان به شرح عصمتالله سهارنپورى، عبدالله گُلى، محمدتقى هروى، عمر چلبى، محمدباقر یزدى، عبدالرحمان مرعشى، حسین اردکانى، محمدحسین طباطبایى یزدى، جواد سعد کاظمى، عبدالرحمان برسوى حنفى، میرشمسالدین گیلانى، محمدجعفر شریعتمدار استرآبادى، حسین یزدى اردکانى اشاره کرد.
متن عربى خلاصهًْ الحساب را، در سال 1128 ق، قوامالدین محمد بن محمد مهدى حسینى قزوینى در 661 بیت به نظم کشیده و نظم الحساب نامیده است. این عنوان، ماده تاریخ سرودن آن نیز هست.
خلاصهًْ الحساب بارها نیز به فارسى ترجمه شده است. نخستین بار یکى از شاگردان مؤلف، به نام عبدالله بن شاه منصور، آن را ترجمه کرده است. این کتاب را حسین بن ابراهیم شریفى شاهرودى با نام تحفۀ قطب شاهى، محمدصادق ترشیزى، با نام ترجمۀ خلاصهًْ الحساب، روشنعلى جونفورى با نام ترجمۀ خلاصهًْ الحساب، محمدامین بن میرزا جان نجفى قمى با نام توضیح الخلاصه، ابوطالب بن میرزا حاتم بیگ فندرسکى با نام توضیح المطالب، و فرهاد میرزا قاجار به نام کنز الحساب به فارسى ترجمه کردهاند.
محمد على بن مشهدى حسن رجاء زخرهاى اصفهانى متن فارسى خلاصهًْ الحساب را، همانند متن عربى، با نام عمان الحساب در سال 1328 ق، به نظم کشیده است. کل این منظومه 332,2 بیت است.
منبع: نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، علی اکبر ولایتی، انتشارات امیرکبیر، 1392