velayati.ir

تعداد بازدید: ۱۱۸۹۱
پ
کد خبر: ۷۷۲
تاریخ انتشار: دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲ - 06 January 2014

نقش ديپلماسی‌ ايرانی در جلوگیری از ریاست‌ عراق بر جنبش‌ عدم‌ تعهد

يكي از جدي­ترين موضوعاتي كه وزارت امور خارجه در دورة رياست جمهوري آيت­الله خامنه­اي پيگيري كرد و به ثمر نشست تغيير محل برگزاری هفتمین اجلاس سران غيرمتعهدها از بغداد به دهلي نو و همچنین جلوگیری از برگزاری هشتمین اجلاس در عراق بود كه در آن زمان اهميت بسیار زیادی داشت و به تعبير دکتر علی‏اکبر ولایتی، وزير امور خارجة وقت، اهميت آن از آزادي خرمشهر كمتر نبوده است.

بررسی نقش ديپلماسي ايراني در جلوگیری از ریاست عراق در هفتمين و هشتمین دورة جنبش عدم تعهد


سجاد راعی گلوجه
 دانشجوی دورة دکترای تخصصی تاریخ ایران بعد از اسلام دانشگاه تهران


چكيده

در طول جنگ تحمیلی هشت ساله، کشور عراق در عرصة سياست خارجي و ديپلماسي تلاش‏هاي زيادي عليه جمهوري اسلامي ايران با هدف فريب افكار عمومي جهانيان و سرپوش گذاشتن به جنايات و تجاوزات خود انجام داد. دولتمردان عراقی سعي داشتند با در پيش گرفتن ديپلماسي فريب و همكاري ظاهري با سازمان­هاي تأثيرگذار بين­المللي، اهداف خود را پيش ببرند. يكي از موارد و مصاديق عيني آن، تلاش­ براي ميزباني هفتين و هشتمین اجلاس سران كشورهاي غيرمتعهد و به دنبال آن رياست سه­ساله بر جنبش عدم تعهد بود. دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران از ابتداي طرح آن در ششمين اجلاس سران در هاوانا به مخالفت جدي و عملي با آن پرداخت و براي جلوگيري از تحقق این موضوع به اقدامات فشردة گوناگوني دست زد و در نهايت نيز موفق به تغيير محل اجلاس سران از بغداد به دهلي نو شد. در ادامه، حتي تمهيدات عراق براي ميزباني هشتمين اجلاس سران را نيز با در پيش گرفتن ديپلماسي فعال خنثي كرد. این مقاله با مستندات تاریخی به بررسی ابعاد و زوایای موفقیت تلاش‏های دستگاه دیپلماسی جمهوری در این زمینه می‏پردازد.

کلیدواژه‏ها: ايران، جنبش عدم تعهد، ديپلماسي، اجلاس سران جنبش عدم تعهد، ميزباني، بغداد، دهلي نو

مقدمه

يكي از جدي­ترين موضوعاتي كه وزارت امور خارجه در دورة رياست جمهوري آيت­الله خامنه­اي پيگيري كرد و به ثمر نشست تغيير محل برگزاری هفتمین اجلاس سران غيرمتعهدها از بغداد به دهلي نو و همچنین جلوگیری از برگزاری هشتمین اجلاس در عراق بود كه در آن زمان اهميت بسیار زیادی داشت و به تعبير دکتر علی‏اکبر ولایتی، وزير امور خارجة وقت، اهميت آن از آزادي خرمشهر كمتر نبوده است، اين مسئله نخستين آزمون براي نقش­آفريني جمهوري اسلامي ايران در جنبش عدم تعهد در سال­هاي آغازين عضويت بود و عدم موفقيت در آن مشكلات و تنگناهاي زيادي در نعاملات دیپلماتیک کشور داشته باشد.

پس از ناکامی عراق در میزبانی اجلاس هفتم، مقامات دستگاه دیپلماسی آن کشور درصدد برآمدند با بهره‏گیری از فضای ناشی از ناکامی در میزبانی هفتمین اجلاس به عنوان ابزاری روانی و تبلیغاتی برای کسب ریاست اجلاس هشتم و ریاست سه‏سالة پیرو آن بر جنبش، شکست قبلی را جبران کند. اما این بار نیز دیپلماسی ایرانی با تلاش بی‏وقفه، باز هم دیپلماسی عراق را ناکام گذاشت. اين مقاله در صدد بررسي دقيق و مستند مراحل و چگونگي نقش­آفريني دستگاه ديپلماسي كشور در اين زمينه مي‏باشد.

سؤال اصلی مقاله حاضر این است که چرا با وجود حمایت اکثریت اعضای تأثیرگذار جنبش از عراق، دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی به این موفقیت‏ها دست یافت؟ و تأثیرات و پیامدهای این موفقیت‏های دیپلماتیک، در رابطه با جنگ عراق با ایران و جایگاه بین‏المللی آن چه بود ؟

اهمیت و نقش دیپلماسی در تأمین منافع دولت‏ها

دیپلماسی به فن ادارۀ سیاست خارجی و یا تنظیم روابط بین‏المللی اطلاق می‏شود (قوام، 1372: 207). ابزاری که دیپلماسی در اختیار دارد عبارت است از: اقناع، مصالحه و تهدید به کاربرد زور. هنر دیپلماسی در این است که با تأکید مناسب و درست بر هر یک از این ابزار در زمان خاص، بهرۀ لازم را برای تأمین منافع و مصالح دولت متبوع ببرد. یکی از کارکردهای مهم دیپلماسی، مبارزة دولت‏ها برای بقا و یا دستیابی به برتری به شیوه‏ای صلح‏آمیز است (مشیرزاده، 1384: 104). واقع‏گرایی سیاسیِ در سیاست خارجی نیز اتخاذ و اِعمال آن نوع سیاست و دیپلماسی است که مخاطرات را به حداقل و منافع را به حداکثر برساند (مورگنتا، 1374: 15). مورگنتا برای دیپلماسی چهار وظیفه را بر می‏شمارد:

1. دیپلماسی باید اهداف خود را با توجه به قدرتی که به‏طور بالفعل و بالقوه برای تعقیب این اهداف در اختیار دارد، تعیین کند.

2. دیپلماسی باید اهداف سایر دولت‏ها و قدرت بالفعل و بالقوة آنها برای تعقیب این اهداف را برآورده کند.

3. دیپلماسی باید تعیین کند این اهداف مختلف تا چه حد با یکدیگر سازگار هستند.

4. دیپلماسی باید ابزار مناسبی را برای تعقیب این اهداف بکار گیرد. عدم موفقیت در انجام هر یک از این وظایف، موفقیت سیاست خارجی و همراه با آن صلح جهانی را در معرض خطر قرار می‏دهد (همان: 846 ـ 845).

یکی از مفروض‏های نظریة واقع‏گرایی که با موضوع مورد بررسی مقالة حاضر هم مطابقت دارد، این است که سیاست خارجی را صرفاً می‏توان از راه بررسی رفتارهای سیاسی انجام شده و پیامدهای قابل‏ پیش‏بینی این رفتارها تعیین نمود. بدین ترتیب، می‏توان آنچه را که دولت‏مردان واقعاً انجام داده‏اند درک کرد. از پیامدهای قابل پیش‏بینی رفتارهای آنها نیز می‏توان حدس زد که اهداف آنها چه بوده است (همان: 6).

یکی از کارکردهای دیپلماسی، ارتباط بین رهبران سیاسی کشورها و دیگر واحدهای جهان سیاست است. دیپلماسی هنر پیشبرد منافع ملی از طریق تغییر تلقی‏ها و رفتارها می‏باشد (گنجی‏دوست، 1387: 194). رویکرد دیپلماتیک ایران در دوره‏های مختلف تاریخی و به ویژه در دوره هشت ساله جنگ تحمیلی از این قاعده مستثنی نیست. این موضوع به ویژه بر موضوع مورد مطالعه این مقاله قابل اطلاق است. علی‏رغم رویکرد قهرمحور برآمده از ایدئولوژی انقلابی که بر سیاست خارجی ایران نسبت به سازمان‏های بین‏المللی در این دوره حاکم بود، دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی با درک اهمیت جنبش عدم تعهد، به دنبال ایفای نقشی تأثیرگذار در این سازمان بودند، که نقطه اوج این سیاست، تلاش برای ممانعت از برگزاری اجلاس‏های مختلف جنبش در عراق در خلال سال‏های جنگ تحمیلی بود.

جنبش عدم تعهد(Non-Aligned Movement)

جنبش عدم تعهد در سال ۱۳۴۰ شمسی در اوج جنگ سرد و فضای دوقطبی بین غرب و شرق، با هدف وحدت میان کشورهایی که در اردوگاه‏های کمونیسم و کاپیتالیسم قرار نداشتند، تشکیل شد. گام اصلي و اوليه تشكيل جنبش عدم تعهد در كنفرانس آسيا ـ آفريقا در باندونگ اندونزي در آوريل 1960ميلادي برداشته شد كه طي آن 29 نفر از سران كشورهايي كه عمدتاً از نسل قبلي كشورهاي استعمار شده به حساب مي‌آمدند با هدف تعيين و ارزيابي مسائل جهاني در اندونزي گردهم آمدند (عبدالرشیدی، 1365: 22).

در اثر نتيجه حاصله از كنفرانس باندونگ، كشورهاي عضو جنبش در خلال پانزدهمين نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد تصميم‌ به گسترش اعضا گرفتند و در همان سال 17 كشور جديد آفريقايي و آسيايي به عنوان عضو جديد پذيرفته شدند.نقش اصلي در اين فرآيند را رهبران برخي كشورها از جمله جمال عبدالناصر رييس‌جمهور مصر، جواهر لعل نهرو نخست‌وزير هند، احمد سوكارنو رهبر استقلال اندونزي، يوسيب بروز تيتو رهبر يوگسلاوي و قوام نكرومه رهبر غنا ايفا كردند. شش سال پس از كنفرانس باندونگ، كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد يك مبناي وسيع‌تر جغرافيايي را در اولين كنفرانس سران در بلگراد در سپتامبر 1961 بنا نهادند (صالحی،1391: 21). بنيانگذاران جنبش عدم تعهد ترجيح دادند براي جلوگيري از الزامات بروكراسي يك سازمان، اين تشكل را به عنوان جنبش معرفي كنند.

مهم‌ترين اهداف تعيين شده اين جنبش عبارت بود از: حق تعيين سرنوشت، حاكميت و استقلال ملي، عدم ‌الحاق به پيمان‌هاي نظامي چندجانبه، استقلال عمل كشورهاي عضو در مقابل نفوذ بلوك‌بندي‌هاي سياسي قدرت‌هاي بزرگ، مبارزه با امپرياليسم، نفي نژادپرستي و اشغال خارجي، دموكراتيزه‌كردن روابط بين‌الملل و همكاري اقتصادي بر اساس اصل برابري در حاكميت. در واقع روح اصلي اهداف بنيانگذاران جنبش عدم تعهد، نفي سلطه قدرت‌هاي سلطه‌گر و مبارزه با بي‌عدالتي در نظام بين‌الملل بوده است (عبدالرشیدی، 1365: 24).

هم اکنون ۱۱۸ کشور جهان که تقریباً بیش از دو سوم اعضای سازمان ملل متحد را تشکیل می‌دهند، عضو جنبش عدم تعهد می‌باشند. سران کشورهای عضو جنبش هر 3 سال یک بار در اجلاسی با همین نام گرد هم می‌آیند. تاکنون 16 اجلاس سران برگزار شده است (صالحی، 1391: 28).


تاریخچة عضویت، فعالیت و تعامل جمهوری اسلامی ایران در جنبش عدم تعهد

پس از سرنگوني حكومت پهلوي و تأسيس نظام جمهوري اسلامي در ايران، ساختار نظام دوقطبي دوران جنگ سرد همچنان باقي بود. از اين رو، براساس منطق و ساختار نظام دوقطبي و جنگ سرد، ايران بايد همچنان خود را با يكي از دو ابرقدرت متحد مي­ساخت. اما چنين اتفاقي نیفتاد و جمهوري اسلامي ايران سياست خارجي خود را بر مبناي اصل «نه­شرقي، نه­غربي» تعریف کرد. مهم­ترين اولويت سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در ابتداي تأسيس پايان دادن به اتحاد با غرب، به‏ويژه آمريكا بود. بنابراين، در 22 اسفند 1357 ايران از عضويت پيمان سنتو خارج شد (نوازني، 1381: 1/129 ـ 128)؛ در 24 ارديبهشت 1358 قرارداد كاپيتولاسيون را كه در سال 1343 با آمريكا به امضا رسيده بود، لغو كرد (اسماعيلي، 1380: 187). همچنين در 13 آبان 1358 پيمان دفاعي ايران و آمريكا را ملغي اعلام كرد.

در نتيجه، سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران با فضاي مناسب­تر و مساعدتري به تكوين و تثبيت جايگاه و نقش­آفريني خود در ساختار منطقه و نظام بين­الملل و سياست كناره­گيري از قدرت­ها پرداخت (حاج­يوسفي، زمستان 1381: 108).

توجه و اعتنا به قاعدة اسلامي و قرآني «نفي سبيل» (سورة نساء، آية 141: «ولن يجعل­الله للكافرين علي­المؤمنين سبيلاً») در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران نيز به مثابه سكويي براي تغيير سياست وابستگي و اتحاد با غرب حكومت پهلوي، به اتخاذ و اِعمال سياست عدم تعهد در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي بود. اصل قرآني قاعدة نفي سبيل يكي از اصول متقن و محكم سياست خارجي و حاكميت ديني است كه منبع آن قرآن، احاديث نبوي و اجماع فقها مي­باشد. اين اصل هرگونه سلطة كفار بر مسلمانان را صريحاً نفي مي­كند (حسيني تركستاني، بهار 1389: 230 ـ 212). در این راستا، برقراري، توسعه و تقويت رابطه با كشورهاي اسلامي و غيرمتعهد و مستضعفان جهان به اولويت­هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تبدیل شد. از سوی دیگر، اصول 152 و 153 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، هرگونه سلطه‏جويي و سلطه‏پذيري را نفي كرده و به عدم تعهد در برابر قدرت­هاي سلطه­گر تأكيد كرده است (قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، 1369: 111ـ110). از آنجا كه اكثر كشورهاي غيرمتعهد را كشورهاي اسلامي تشكيل مي­داد و اكنون نيز چنين است، بنابراین عضویت در این سازمان براي جمهوري اسلامي ايران، جزو تكاليف سياست خارجي محسوب مي­شد.

با تحولاتی که پس از پيروزي انقلاب اسلامي به وقوع پیوست، شرایط لازم برای اجرای سیاست عدم تعهد نیز فراهم شد و جمهوری اسلامی ایران حائز شرايط عضويت در جنبش عدم تعهد گرديد. شرايط و معيارهاي عضويت در جنبش عدم تعهد كه از سوي پايه­گذاران نخستين جنبش مورد تصويب و تأكيد قرار گرفته شده به شرح زير است:

1. داشتن سياست مستقل بر مبناي همزيستي مسالمت­آميز،

2. پشتيباني از نهضت­هاي آزاديبخش،

3. عدم وابستگي به اتحاديه­هاي نظامي،

4. نداشتن هيچ­گونه اتحاد نظامي دوجانبه با هیچ یک از قدرت­هاي بزرگ، و

5. خودداري از ایجاد پايگاه­هاي نظامي خارجي در خاك خود (صالحي، 1391: 33).

يك ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، ايزيدورو مالميركا، وزير خارجة كوبا اعلام كرد كه سياست جديد ايران به اين كشور اجازه مي­دهد به جمع كشورهاي غيرمتعهد بپيوندد. وي اعلام کرد دولت ايران پس از پيروزي انقلاب، اقدامات مهمي در جهت تغيير روابط اقتصادي و سياسي بين­المللي انجام داده كه با هدف­هاي جنبش عدم تعهد سازگاري دارد. وزير خارجة كوبا كه در تدارك برگزاري كنفرانس سران كشورهاي غيرمتعهد در هاوانا بود، كناره­گيري ايران از پيمان منطقه­اي سنتو را شرط لازم براي عضويت ايران عنوان كرد. در خرداد ماه 1358، وزارت امور خارجة ايران اعلام كرد كه جمهوري اسلامي ايران به جنبش غيرمتعهدها خواهد پيوست و در كنفرانس هاوانا شركت خواهد كرد. پس از اين، دفتر هماهنگي جنبش عدم تعهد اعلام كرد كه ايران درخواست رسمي عضويت را به كشور سريلانكا، رئيس دوره­اي جنبش ارائه كرده است. به دنبال اين خبر يك هيئت از وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي ايران در جلسات دفتر هماهنگي جنبش در كلمبو شركت كرد. در اين اجلاس، عضويت ايران تصويب شد و تصويب نهايي آن به كنفرانس اجلاس سران در هاوانا ارجاع گرديد (عبدالرشيدي، 1365: 354 ـ353).

عاقبت در ششمين كنفرانس سران جنبش عدم تعهد در هاوانا، پايتخت كوبا كه در اكتبر 1979/ شهریور 1358 برگزار شد جمهوری اسلامی ایران رسماً به عضويت كشورهاي غيرمتعهد درآمد و در آن اجلاس، هيئتي از ايران به رياست ابراهيم يزدي، وزير امور خارجه وقت جمهوري اسلامي ايران، حضور یافت (هدايتي خميني، 1365: 6).

از نكات جالب در رابطه با ايران اين بود كه در كنفرانس روز 18 شهريور 1358، به احترام شهداي 17 شهريور 1357 يك دقيقه سكوت اعلام شد (عبدالرشيدي، 1365: 354). ابراهيم يزدي در كنفرانس سران سخنراني کرد (ایران و جنبش عدم تعهد به روایت اسناد...، 1391: 171 ـ 159). نكتة مهم ديگر كنفرانس در رابطه با ايران اين بود كه بندهاي 139، 140 و 141 به­طور كامل به ايران اختصاص يافت و در آن نسبت به پيروزي تاريخي مردم ايران و سرنگونی رژيم پيشين و ايجاد اميدواري براي تمام مردم جهان در به دست آوردن آزادي و تحكيم استقلال خود، ابراز مسرت شد. در بيانية پاياني اجلاس هاوانا، از قطع روابط ايران با اسرائيل و آفريقاي جنوبي، همچنين خروج ايران از پيمان سنتو استقبال به عمل آمد (صالحي، 1391: 21).

اهميت ميزباني هفتمين كنفرانس سران جنبش عدم تعهد براي عراق

هم‏زمان با حمله نظامی عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران، این کشور تلاش گسترده‏ای را برای کسب ميزباني هفتمين كنفرانس سران غيرمتعهدها انجام داد و در این راه برخي اعضای جنبش که مخالف ایران بودند براي نشان دادن مخالفت و كينة خود نسبت به جمهوري اسلامي از ميزباني عراق پشتيباني مي­كردند. نكتة مهم در تلاش­هاي عراق براي ميزباني اين بود كه برخلاف تمام اصول و موازين بين­المللي و اصول جنبش عدم تعهد با حمايت گستردة قدرت­هاي سلطه­گر جهاني برضد یک عضو جنبش عدم تعهد(ايران) حملة نظامي انجام داده بود و تلفات انساني و خسارات مادي و معنوي جبران­ناپذيري را بر آن تحميل كرده بود. به عبارت ديگر، اين نخستين و بزرگ­ترين جنگ بين دو كشور عضو جنبش عدم تعهد بود كه در جريان آن آرمان­ها، شعارها و اصول جنبش عدم تعهد به­طور آشكار و در سطح وسيعي پايمال مي­شد. همچنين نخستين بار بود كه يك كشور متخاصم و متجاوز به كشور غيرمتعهد ديگر، مي­خواست ميزباني كنفرانس سران كشورهاي غيرمتعهد را برعهده بگيرد.

اقدامات ديپلماتيك ايران براي تغيير محل برگزاري هفتمین اجلاس سران

جمهوري اسلامي ايران، عراق و رهبر آن كشور را به دليل تجاوز نظامي به تماميت ارضي ايران و زيرپا گذاشتن اصول عدم تعهد، فاقد كمترين صلاحيت برای ميزباني كنفرانس می‏دانست. بنابراين، تحرّكات ديپلماتيك گسترده­اي را براي جلوگيري از قطعي شدن برگزاري اجلاس سران در بغداد آغاز كرد (عبدالرشيدي،1390: 389). مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران بر این عقیده بودند که برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در عراق که یک کشور متجاوز نسبت به کشور همسایه‏اش، به پایمال نمودن حیثیت جنبش عدم تعهد منجر خواهد شد (چهار سال با مردم، 1364: 137).

وزارت امور خارجه دست­كم از بهمن 1360 تحرّكات ديپلماتيك خود را آغاز كرد و وزير امور خارجه وقت (دکتر علی‏اکبر ولایتی) در سخنراني­ها و مصاحبه­هاي خود موضع قطعي جمهوري اسلامي ايران را مبني بر عدم صلاحيت عراق براي ميزباني اعلام كرد. سخنگوي وزارت امور خارجه، رضا علوي در 13 بهمن 1360 با اشاره به تجاوز عراق به محدوده سرزمینی جمهوري اسلامي ايران و نقض اصل عدم تجاوز به عنوان يكي از مهم­ترين اصول جنبش عدم، با برگزاري هفتمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد در بغداد مخالفت كرد (كيهان، شمارة 11500: 13). وزير امور خارجه در 14 بهمن 1360 درباره ملاقاتش با مقامات ارشد كوبايي در حاشية نشست مجمع عمومي سازمان ملل متحد در نيويورك می‏گوید: «در ملاقات با مقامات ارشد كوبايي در سازمان ملل، مخالفت خود را با برگزاري كنفرانس آيندة جنبش عدم تعهد در بغداد اعلام كرده و گفتم عراق با اقدامات تجاوزكارانة خود اصول نهضت را نقض كرده است و خواستم اين مسئله در كنفرانس آيندة وزراي خارجة غيرمتعهدها در هاوانا مطرح شود» (ولايتي، 1388: 101 ـ 100). ولایتی از 15 تا پايان بهمن 1360 نيز با رئيس جمهور يوگسلاوي، نخست­وزير هند و مقامات سوري ديدار و گفتگو كرد. در اين مذاكرات وي تأكيد داشت كه: «اصلاً مخالفيم كه عراق عضو غيرمتعهدها باشد، چه رسد به اينكه بغداد محل تشكيل اجلاس غيرمتعهدها باشد» (كيهان، شمارة 11504: 13). طرفين، به­ويژه مقامات سوري نيز در پاسخ اعلام كردند كه: «ما اعتقاد داريم صدام چنين اهليتي(ميزباني اجلاس غيرمتعهدها) را ندارد و محل آن بايد در جاي ديگري باشد... ما انقلابي هستيم و بايستي صريح باشيم و تمام كوشش خودمان را به كار ببريم تا محل آن را تغيير دهيم». وزير خارجة سوريه گفت: «ما با شما هم‏صدا هستيم كه يا صدام سرنگون شود و يا محل اجلاس تغيير كند» (همان: 132 ـ 131). آيت­الله خامنه­اي، رئیس جمهور وقت، در تاريخ 21 فروردين 1361 در مصاحبه­اي با شبكة تلويزيونيT.B.S ژاپن در مورد تلاش عراق براي ميزباني كنفرانس سران جنبش عدم تعهد گفت:

«اگر كنفرانس در بغداد تشكيل شود، ما شركت نمي­كنيم و ما اصولاً عراق را جزء غيرمتعهدها نمي‏دانيم. عقيدة ما اين است كه وقتي كشوري مثل عراق ارتباط تأثيرپذيرنده­اش با كشورهاي صددرصد متصل به آمريكا مثل اردن و غيره در آن حدّي است كه امروز هست، اين نمي­تواند غيرمتعهد باشد، علاوه بر اينكه از اصول غيرمتعهدها هم كه يكي از آن اصول ، عدم تجاوز به مرزهاي ديگران است تخطي كرده، بنابراين، شايستگي عضويت در اين مجمع را ندارد و لذا، اگر كنفرانس در بغداد تشكيل شود ما شركت نخواهيم كرد و اصولاً عراق را عضو جامعة غيرمتعهدها نمي­شماريم. لكن ما فكر مي­كنيم تا آن زمان اين وضعيت براي بغداد باقي نخواهد ماند» (مصاحبه­ها؛... در سال‏‏هاي 1361 و 1362، 1366: 19).

آیت‏الله خامنه‏ای، در مرداد 1361 به رؤسای 23 کشور عضو جنبش عدم تعهد نامه نوشت و ضمن تشریح عدم صلاحیت کشور عراق و جنایات صدام علیه مردم ایران و نقض منشور غیرمتعهدها، از آنها خواست با تغییر محل هفتمین اجلاس سران از بغداد به پایتخت دیگری موافقت کنند:

«پیشنهاد مشخص ما آن است که زمان و مکان تشکیل این اجلاس تغییر یابد و این اجلاس با فاصلة منطقی در یکی دیگر از کشورهای داوطلب میزبانی انجام گیرد. اطمینان دارم که این اقدام، احیاکنندة روح جنبش عدم تعهد و تضمین‏کنندة آن خواهد بود» (ایران و جنبش عدم تعهد به روایت اسناد...، 1391: 228 ـ 223).

اجلاس وزيران خارجة کشورهای غیرمتعهد در هاوانا و تصميم­گيري در مورد محل برگزاري هفتمين اجلاس سران

عمده­ترين دستور كار اجلاس وزيران امور خارجة جنبش عدم تعهد در هاوانا كه از 10 تا 15 خرداد 1361/ 31 مه تا 5 ژوئن 1982 در هاوانا، تصميم­گيري دربارة تغيير محل هفتمين اجلاس سران از بغداد به محل ديگر بود. وزير امور خارجه در آستانة شركت در اين اجلاس طي مصاحبه­اي اعلام کرد:

«شاهد هستيم كه موجي از واقع­بيني در كشورهاي عضو جامعة عدم تعهد پديد آمده و در حال گسترش است و اين كشورها بايد متوجه باشند كه كنفرانس سران غيرمتعهد نمي­بايستي در پايتخت رژيمي كه هيچ­گونه امنيت، اعتبار و ثباتي در آينده ندارد، برگزار شود. تشكيل اين اجلاس در بغداد به اين مفهوم است كه رژيم صدام كه اين همه ظلم و جور برعليه امت مسلمان انجام داده، به مدت سه سال رئيس جنبشي مي­شود كه قريب به 100 عضو دارد و شايسته نيست اين رژيم حتي يك روز ديگر به حيات خودش ادامه دهد، چه رسد به اينكه رئيس سازمان جنبش عدم تعهد شود» (ايران و جنبش عدم تعهد به روايت اسناد...، 1391: 186).

فضاي حاكم بر كنفرانس وزيران خارجه تحت­الشعاع پيروزي تاريخي رزمندگان اسلام در جبهه‏هاي جنگ و آزادي خرمشهر بود، اما عراقي­ها تلاش­هاي فراواني را براي تغيير آن به نفع خودشان انجام داده بودند. دكتر ولايتي در مورد تلاش­ها و تمهيدات عراق و تلاش خودش براي خنثي نمودن آن مي­گويد:

«در يكي از جلسات قبلي وزراي جنبش عدم تعهد كه در دهلي برگزار شده بود(قبل از اينكه مسئوليت وزارت امور خارجه به اينجانب محول شود) هيئتي از ايران به اجلاس اعزام شد. آنها تعريف مي­كردند، زماني كه به دهلي نو رسيدند، ديدند كه نشريات، اسناد و حتي كتاب­هاي چاپ شده­اي توسط عراقي­ها، به­وفور تهيه و به زبان­هاي مختلف در بين اعضاي نهضت توزيع شده است با اين پيام كه اينها اسناد محكوميت ايران است. آنها مي­خواستند بر اساس آن نشريات جعلي، چنين وانمود كنند كه ايران در اين جنگ متجاوز و مقصر و عراق مظلوم است. سراسر كتاب­هاي آنها نيز این مفهوم ساختگي را القا مي­كرد كه عراق در اين جنگ از خود در مقابل متجاوز دفاع مي­كند. با توجه به اينكه ذهن اعضاي جنبش بر اثر تبليغات سوء و مغرضانة قبلي عراق مسموم شده بود، در اين اجلاس اينجانب در سخنراني خود به نمايندگي از طرف جمهوري اسلامي ايران، تجاوز عراق را نقض بارز يكي از اصول جنبش كه عبارت است از احترام به استقلال و حاكميت كشورها خواندم و عمل تجاوزگرانة عراق و انهدام شهرها و روستاهاي بي­دفاع را خلاف منشور سازمان ملل متحد و اصول پذيرفته­شدة حقوق بين­الملل ناميدم و افزودم كه فتح خرمشهر و هويزه اسناد تازه­اي از اين جنايات را آشكار ساخته است. همچنين از نمايندگان حاضر در اجلاس دعوت كردم براي مشاهدة آثار جنايات رژيم عراق به ايران بيايند. در اين سخنراني تأكيد كردم ايران هيچ­گونه انگيزه­اي براي تصرف سرزمين­ها و دخالت در امور داخلي همسايگان خود ـ كه اينك توسط وسايل خبري غربي تبليغ مي­شود ـ ندارد. در صورت برگزاري اجلاس در بغداد، جمهوري اسلامي ايران در آن شركت نخواهد كرد و رياست جنبش را نيز به رسميت نخواهد شناخت» (ولايتي، 1376: 126 ـ 125).

وزير امور خارجه در جريان اين اجلاس با وزير خارجه كوبا ديدار كرد و در مورد كنفرانس آيندة سران عدم تعهد به وي گفت: «ما بر تشكيل اجلاس سران كشورهاي غيرمتعهد تأكيد مي­كنيم، اما مخالف برگزاري آن در بغداد هستيم و در اين مورد دلايل بسياري داريم كه خود شما بعضاً بر آنها گواهيد، مانند بمباران مناطق مسكوني شهرها و روستاها، آواره نمودن بيش از دو ميليون نفر از هم‏ميهنان ما و زير پا نهادن تمام قوانين بين­المللي و موارد بسيار ديگر و اخيراً حمله به هواپيماي مرحوم محمدبن­يحيي، وزير امور خراجة الجزاير كه هواپيماي مسافربري بود. با توجه به ارتكاب چنين جنايتي و همچنين ادامة آن، به نظر جمهوري اسلامي ايران كنفرانس غيرمتعهدها نمي­بايست در بغداد برگزار شود كه با در نظر گرفتن مسائل فوق و با توجه به موج مقابلة مردم عراق با رژيم حاكم بر اين كشور اين مسئله نه­تنها نمي­تواند ارزشي براي جنبش غيرمتعهدها به ارمغان آورد، بلكه قطعاً آن را تضعيف خواهد كرد» (همان: 190 ـ 189). نمايندة ايران در سازمان ملل متحد نيز كه در اين اجلاس حضور داشت طي سخناني در جلسة كميتة سياسي دفتر هماهنگي وزراي خارجه كشورهاي غيرمتعهد، ضمن برشماري موارد نقض اصول غيرمتعهدها از سوي عراق، در مورد انتخاب بغداد براي ميزباني هفتمين اجلاس سران عدم تعهد گفت: «بغداد به‏ هيچ‏ وجه جاي امني براي برگزاري كنفرانس غيرمتعهدها نخواهد بود، شهري كه مبارزه و مقاومت مردم در آن در حال اوج­گرفتن است. ما به بغداد نخواهيم رفت. خيلي از كشورهاي ديگر به­طور غيرآشكار به ما گفته­اند آنها نيز مايل نيستند به بغداد بروند. ما مطمئن هستيم كه خيلي از آنها به بغداد نخواهند رفت. ما براي حفظ وحدت كه آن را مهم­ترين بحث غيرمتعهدها مي­دانيم، معتقديم كه كنفرانس سران بايد در محل ديگري تشكيل شود» (ايران و جنبش عدم تعهد به روايت اسناد...،1391: 191 ـ 190).

صدام اقدامات ديگري نيز براي كسب موافقت اعضاي مؤثر جنبش براي ميزباني اجلاس هفتم سران انجام داد. در اين زمينه دو موضوع محرز بود. يكي اينكه پيمانكاري احداث محل اجلاس و تجهيزات فني آن در بغداد را به پيمانكاران يوگسلاوي داده بود. ديگر اينكه قصد داشت با كمك اقتصادي به كوبا، نظر مثبت آنها را در اين زمينه جلب كند (ولايتي، 1390: 590).

در نهايت، در مورد تغيير محل اجلاس سران، در نشست وزيران خارجه اعلام شد كه چون تصميم در مورد تعيين بغداد به عنوان محل برگزاري هفتمين اجلاس سران، قبلاً توسط رؤساي كشورهاي غيرمتعهد در ششمين اجلاس سران اتخاذ شده است، لذا تصميم در اين مورد از صلاحيت اجلاس وزرا خارج است. در بيانية پاياني و نهايي كنفرانس نيز قيد گرديد: «باتوجه به آمادگي كشور ميزبان، هفتمين اجلاس سران در بغداد برگزار خواهد شد» (ولايتي، 1376: 127 ـ 126).

با همة اين اتفاقات، دستگاه دیپلماسی ايران به تلاش­هاي خود ادامه داد. عراق نيز بيش از پيش به دامنة تلاش­های دیپلماتیک و سایر تمهيدات خود افزود. از جمله، با سرمايه­گذاري و آماده كردن سريع تأسيسات و تهية عاجل و زودرس پيش­نويس بيانية اجلاس، كوشيد كه كشورهاي عضو را در مقابل عمل انجام شده قرار داده، شرايط رواني را براي برگزاري اجلاس در بغداد آماده كند. به عبارت ديگر، عراق با اين اقدامات و تحرّكات و در نهايت با در دست گرفتن رياست جنبش عدم تعهد در آن مقطع مهم تاريخي، يك وجهة بين­المللي مؤثر يافته و از عنوان «متجاوز» مي­گريخت. عراق با استفاده از اهرم فشار بزرگ­ترين مجمع جهان سوم و با برخورداري از موقعيت ديپلماتيك مناسب در مجمع عمومي سازمان ملل متحد، به­واسطة رياست عصمت كتاني عراقي بر مجمع در سال‏های 1982 ـ 1981، مي­توانست بيشترين فشار بين­المللي را عليه جمهوري اسلامي ايران بسيج کند و فضاي رواني و تبليغاتي جهاني را به­واسطة اعمال رياست بر يك مجموعة بين­المللي خوشنام و به اصطلاح معنوي يا اخلاقي، عليه ايران مشوش نمايد و در همة صحنه­هاي بين­المللي از موضع موجه و بالاتري با ايران برخورد كند. البته بايد تمايل عراق به رهبري منطقه را هم به اينها افزود. اوج تلاش عراق اين زمانی بود كه صدام با ارسال نامه­اي به آيت­الله خامنه­اي، رئيس جمهور وقت ايران از ايشان خواست تا در هفتيمن اجلاس سران در بغداد شركت كند (ولايتي، 1376: 127).

راهبرد سیاسی - نظامی جمهوري اسلامي ايران براي جلوگیری از ميزباني عراق

در شرایطی که تلاش‏های صرفاً دیپلماتیک ایران نتوانسته بود پروسه برگزاری اجلاس سران را متوقف کند بکارگیری راهبردی تلفیقی و همزمان از توان سیاسی و نظامی برای اخلال در روند برگزاری اجلاس مذکور در دستور کار افراد و نهادهای ذی‏ربط قرار گرفت. در سطح سیاسی، وزير امور خارجه به منظور خنثي­سازي اقدامات عراق و متقاعد كردن كشورهاي غيرمتعهد به تغيير محل اجلاس سران از بغداد به جايي ديگر، 6 ملاقات با سران كشورها، 30 ملاقات با وزيران امور خارجه كشورهاي عضو انجام داد و براي 13 وزير خارجه نيز از طریق اعزام نمايندگان ويژه پيام فرستاد و ملاقات‏های گوناگونی نیز با نمایندگان سایر کشورهای غیرمتعهد انجام داد. بنا به اظهار خودش در مجموع 350 ملاقات در اين زمينه صورت گرفت (همان: 129).

در نهایت، وزیر امور خارجه طی نامه‏ای به رئيس جمهور در تاريخ 5 تير 1361 با جمع­بندي اقدامات صورت­گرفته و همچنين با محاسبه اقدامات و تمهيدات عراق براي ميزباني و عدم موفقيت در اجلاس وزراي خارجة جنبش براي تغيير محل اسلاس و نزديك شدن به زمان تصميم­گيري نهايي در مورد محل هفتمين اجلاس سران، پيشنهاد کرد:

«به­قرار اطلاع از نمايندگي ايران در سازمان ملل در نيويورك، نمايندگي عراق از تمام نمايندگي­ها دعوت نموده كه يك مسئول امنيتي و يك مسئول تشريفات خود را جهت بازديد از امور مربوط به برگزاري كنفرانس سران به بغداد بفرستند. اطلاع داريد كه كنفرانس سران براي بغداد از خرمشهر كمتر نيست و مي­دانيد كه سرنوشت محل برگزاري كنفرانس را يك حركت نظامي مي­تواند روشن كند» (ايران و جنبش عدم تعهد به روايت اسناد...، 1391: 395).

ايران با پيروزي در جنگ و بازپس­گيري خرمشهر، امتياز بزرگي را از عراق گرفته بود. در واقع، خرمشهر تكيه­گاه عراق براي مذاكره با ايران و برگ برنده­اي بود كه مي­توانست از طريق آن فشار لازم را براي ايران وارد كند. صدام مي­خواست علاوه بر ساير امتيازاتي كه اجلاس سران براي وي داشت، اثرات عقب­نشيني تحقيرآميزش از خرمشهر را نيز كم­رنگ‏تر كند (دروديان، 1383: 55).

قبل از اجراي پيشنهاد فوق، از نظر ناامن نشان دادن بغداد اقدامات مهمي از سوي ايران صورت گرفت. عمليات رمضان كه از 23 تير 1361 آغاز شد و 15 روز به­طول انجاميد و هدفش دور كردن آتش دشمن از شهرهاي جنوبي و همچنين اخطار جدّي براي عراق بود، فشارهاي جديدي بر اعضاي جنبش وارد كرد (حسن­زاده و ديگران، 1386: 182). در 30 تير 1361 عمليات منحصربه­فرد خلبانان نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران به فرماندهي شهيد عباس دوران در بمباران پالايشگاه الدوره در جنوب شرقي بغداد و كوبيدن هواپيماي آسيب ديده توسط عباس دوران به ساختمان اجلاس سران و ناامن كردن آسمان بغداد، به تبليغات عراقي مبني بر تعبير از بغداد به عنوان دژ نفوذناپذير خط بطلان كشيد و ترديدها را نزد اعضاي جنبش بشدت افزايش داد. مي­توان گفت كه پیشنهاد وزیر امور خارجه به رئیس جمهور، یکی از تاریخی‏ترین پیشنهادهای نظامی از سوی یک مقام دیپلماتیک و حملة هوايي مذکور، سياسي­ترين حملة هوايي تاريخ ايران بوده است. در واقع، در این رخداد بسیار مهم عملیات نظامی موجب به نتیجه رسیدن تلاش‏های دیپلماتیک شد که حاکی از تحلیل دقیق و درست دستگاه دیپلماسی از شرایط موجود و دستاوردهای مؤثر یک پیشنهاد به‏موقع بود. در نهايت، بمب­گذاري مخالفان داخلي صدام در ساختمان وزارت برنامه­ريزي عراق كه قبل از اجلاس سران صورت گرفت، ترديدها را در مورد احتمال ناامني بغداد به يقين تبديل كرد؛ به­طوري كه فيدل كاسترو، رئيس جمهور كوبا در 11 مرداد 1361/ 2 اوت 1982 طي نامه­اي به رئيس جمهور كشورمان اعلام كرد كه براي تغيير محل اجلاس سران از بغداد به پايتخت ديگر متقاعد شده است، ليكن ضرورت دارد كنفرانس وزيران خارجة جنبش براي اتخاذ تصميم در اين مورد برگزار گردد (ولايتي، 1376: 130 ـ 129).

تغيير محل برگزاري هفتمين اجلاس سران جنبش از بغداد به دهلي نو

در تاريخ 16 مرداد 1361/7 اوت 1982 در اجلاس سران سازمان وحدت آفريقا، رهبران آفريقايي در مورد اجلاس بغداد اظهار شك و ترديد كردند و حتي هيله ماريام، رئيس جمهور اتيوپي اعلام كرد كه در اجلاس بغداد شركت نخواهد كرد. بنابراين، در 18 مرداد 1361/9 اوت 1082 وزير خارجة كوبا به هند سفر كرد تا با مقامات هندي دربارة تغيير محل اجلاس گفتگو و مذاكره نماید. سرانجام خود عراق و شخص صدام حسين به اين نتيجه و جمع­بندي رسيد كه برگزاري كنفرانس در بغداد ممكن نيست و صدام با تغيير محل كنفرانس موافقت كرد و رسماً از هند خواست تا ميزباني اجلاس هفتم سران جنبش عدم تعهد را بر عهده بگيرد. روز بعد، وزارت خارجة هند اعلام كرد كه هند ميزباني اجلاس سران را پذيرفته است. عاقبت در 17 سپتامبر 1982/ 17شهریور 1361 اجماع نظر اعضای جنبش عدم تعهد دربارة تغییر محل هفتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد از بغداد به دهلی نو اعلام شد (امینی‏فر، 1384: 24). دکتر ولايتي اهداف صدام را از موافقت با تغيير محل كنفرانس به شرح زير برمي­شمارد:

« ـ خود را به جنبش عدم تعهد و اصول آن وفادار نشان داده و وانمود كند كه مصالح جنبش را بر هر امر ديگري مقدم مي­شمارد.

ـ برشكست خود در خصوص برگزاري اجلاس در بغداد سرپوش بگذارد.

ـ حالت حق به­جانب به خود گرفته و مظلوم­نمايي كند» (ولايتي، 1376: 130).

كوبا يكي از كشورهايي بود كه در كنار سوريه نسبت به كشورهاي ديگر، تلاش و تمايل بيشتري براي تغيير محل كنفرانس سران از بغداد به پايتخت ديگري داشت. عاقبت نيز مالميركا، وزير خارجه كوبا در ديدارش با وزیر امور خارجة کشورمان در 18 مهر 1361 اعلام كرد كه هفتمين كنفرانس غيرمتعهدها در سطح سفرا در اول مارس، در سطح وزيران خارجه 3و 4 مارس و در سطح سران در 7 تا 11 مارس 1983 در دهلي نو برگزار خواهد شد (همان: 155). موفقيت در تغيير محل هفتمين اجلاس غيرمتعهدها از بغداد به دهلي نو از اولين و بزرگترين موفقيت­هاي نظام جمهوري اسلامي ايران در عرصة سياست خارجي و روابط بين­الملل در سال‏های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به‏ویژه در دورة رياست جمهوري آيت­الله خامنه­اي بود.

تلاش عراق براي ميزباني هشتمين اجلاس سران جنبش عدم تعهد

عراق پس از منتفي شدن ميزباني بغداد براي هفتمين اجلاس سران غيرمتعهدها که نشانی از غالب آمدن دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بود، سعي كرد ميزباني هشتمين اجلاس سران را از آن خود كند. در آن زمان این اميدواری وجود داشت كه تا زمان برگزاري اجلاس هشتم سران، جنگ عراق با ايران پايان يابد. اما از نظر جمهوري اسلامي ايران، عراق همچنان صلاحيت ميزباني و رياست جنبش عدم تعهد را نداشت. هيئت ايراني بر اين نكته آگاه بود كه تصميماتي كه در مجامع بين­المللي گرفته مي­شود تا حد زیادی به نظر کشور ميزبان و رئيس دوره‏ای آن مجامع بستگي دارد؛ لذا، مصمم بودند به عراقی‏ها اجازه ندهند در صحنة بين­المللي تصميم­گيرنده باشند (ولايتي، 1390: 590). بنابراين، هيئت ايراني شركت­كننده در هفتمين اجلاس سران در دهلي نو نهايت تلاش خود را به كار گرفت تا برگزاري هشتمين اجلاس در عراق تصويب نشود. رئيس كميتة سياسي اجلاس از يوگسلاوي بود و به علت روابط خوب يوگسلاوها با عراق در آن مقطع ايران از جانبداري آنها از ميزباني عراق نگران بود. در جلسة مربوطه در اين زمينه از 57 كشور حاضر 53 كشور كشور به نفع عراق صحبت كرده بودند. فقط چهار كشور ايران، ليبي، سوريه و كرة شمالي با برگزاري اجلاس سران در بغداد مخالف بودند. علي­اكبر ولايتي، وزير خارجة وقت جمهوري اسلامي ايران آن لحظات تصميم­گيري و تلاش­هاي نهايي هيئت ايراني در آخرين جلسة تصميم­گيري در مورد محل اجلاس هفتم را چنين بازگو مي­كند:

«جلسة از ابتداي شب شروع شد و تقريباً تا ساعت شش صبح ادامه داشت. از 57 كشور، 53 كشور به نفع عراق صحبت كرده بودند. فقط چهار كشور ايران، ليبي، سوريه و كرة شمالي با برگزاري اجلاس سران در بغداد مخالفت كردند. وضعيت جلسه به سمتي مي­رفت كه كه رئيس كميتة سياسي چكش را بزند و بگويد: «در مورد بغداد اجماع حاصل است...». شايد شب از نيمه گذشته بود كه آقاي اكبر خليلي، سفير ايران در هند را به محل سالن اجتماعات اجلاس فراخواندم و از او خواستم به خانم اينديرا گاندي تفهيم كند كه اگر ميزباني بغداد مورد تصويب قرار گيرد، فوراً عليه عملكرد بد غيرمتعهدها و نحوة نامناسب ادارة جلسه، مصاحبه خواهم كرد و به دنبال آن خروج ايران را از نهضت عدم تعهد اعلام خواهم كرد. براي اينكه اين نحوة اتخاذ تصميم يك بي­عدالتي آشكار است. آقاي اكبر خليلي، سفير ايران در هند اين مطلب را به خانم گاندي گفت. ديري نگذشت كه خبر آوردند خانم گاندي درخواست كرده جهت مذاكره به دفتر رئيس اجلاس برويم. ديدم آقاي ياسر عرفات هم(ظاهراً براي اينكه ميانجي بشود) آنجا نشسته است. آقاي عرفات به خانم گاندي گفت: «من اين علي­اكبر را از قديم مي­شناسم...» و شروع به اين گونه تعارفات كرد. به هر حال، بعد از مذاكرات مفصل با خانم گاندي و توضيح و تشريح معايب تصميمي كه قرار بود اتخاذ شود، از اتاق خارج شدم. بعداً مطلع شديم كه آقاي عرفات به نمايندگي از طرف خانم گاندي به كميتة سياسي رفته و اظهار داشته كه تعيين اجلاس بعدي در بغداد، عملي نيست. طارق­عزيز با عصبانيت اعتراض مي­كند: «ما در اينجا اجماع رأي به­دست آورده­ايم. چطور ممكن است كه من از اين موضع عقب‏نشيني كنم». ولي ظاهراً با مشورتي كه خانم گاندي با فيدل كاسترو و يوگسلاوها كرده بود، به اين نتيجه رسيدند كه بگويند: «فعلاً تصميم نگيريم تا مسئله به اجلاس بعدي وزراي امور خارجه كه در آنگولا تشكيل خواهد شد موكول شود». در جريان جلسه ما مترصد بوديم تا مبادا غير از اين تصميم بگيرند. جلسه تا ساعت 3 صبح ادامه يافت. تقريباً در همين هنگام بود كه خانم گاندي جلسة عمومي را كه ضمناً جلسة اختتاميه نيز بود، تشكيل داد. ما هم گوش به­زنگ بوديم كه آنچه در كميتة سياسي تصميم­گيري شده بود در اين جلسه نهايي شود. بعد از اينكه گزارش­هاي مختلف قرائت شد و تعارفات و تشريفات مربوط به­عمل آمد، تصميم بر اين شد كه اجلاس بعدي وزرا كه قرار بود دو سال بعد در آنگولا باشد، در اين مورد تصميم بگيرد... اين شب يك شب تاريخي و بسيار سرنوشت‏ساز براي ما بود؛ زيرا، تحمل اينكه اجلاس هشتم در عراق تشكيل شود، آن هم در حالي كه خاك ما در اشغال آن كشور است براي ما، مردم­مان و رزمندگاني كه از خاك كشورمان دفاع مي­كردند و با گذشت و ايثار جان خود را فدا كرده بودند و خانوادة شهدا بسيار سنگين بود. بديهی است كه چنين اتفاقي تأثير اجتماعي و روحي بسيار سوء براي مردم ما مي­داشت» (ولايتي، 1376: 133 ـ 132).

بدين ترتيب، با تلاش و پيگيري‏هایی كه در آن جلسة تاريخي از سوي وزارت امور خارجه كشورمان در سطوح مختلف شد، جمهوري اسلامي ايران موفق شد بار ديگر عراق را از امتياز ميزباني اجلاس سران جنبش عدم تعهد محروم سازد و به يك موفقيت ديپلماتيك و سياسي مهم نايل شود.

نتيجه­گيري

تغيير محل برگزاري هفتيمن اجلاس سران جنبش عدم تعهد از بغداد به دهلي نو و پس از آن موفقيت در جلوگيري از تعيين بغداد به عنوان ميزبان هشتمين اجلاس سران موفقيت بزرگي براي دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران در آن مقطع تاريخي حساس و مهم بود و به جرأت مي‏توان گفت كه بزرگ­ترين موفقيت دستگاه ديپلماسي كشور در دورة رياست جمهوري آيت­الله خامنه­اي نيز بود. اين موفقيت به جهانيان نشان داد كه جمهوري اسلامي ايران به دوران تثبيت خود در عرصة سياست خارجي وارد شده و توانايي تأثيرگذاري و تغيير در معادلات بين­المللي را در سطوح گوناگون و بالاترين سطح دارد و اين ثبات و توانايي از ثبات و پيشرفت و توسعة داخلي نشأت مي­گيرد. قبل از اين نيز آزادي خرمشهر برتري نظامي بي­قيد و شرط ايران را اثبات كرده بود.

از زاویه‏ای دیگری نیز موفقیت‏های دیپلماتیک جمهوری اسلامی معنا و مفهوم پیدا می‏کند. تلاش‏های ایران در جلوگیری از میزبانی و ریاست عراق بر جنبش عدم تعهد از جملة اقداماتی محسوب می‏شود که در سوق دادن جنبش به سوی عمل‏گرایی و جلوگیری از فاصله گرفتن از اصول اساسی و اولیة آن قابل تبیین است. همچنین این نکتة مهم ثابت شد که جمهوری اسلامی ایران از معدود کشورهای مستقل، غیروابسته و غیرمتعهد عضو جنبش می‏باشد. حضور مؤثر ایران در هشتمین اجلاس سران در هراره که ایران در عالی‏ترین سطح یعنی رئیس جمهور در آن شرکت کرد و تلاش‏ها و اقدامات هیأت ایرانی در سوق دادن جنبش به استقلال واقعی و عمل‏گرایی، در واقع مکمل اقداماتی بود که در مقالة حاضر مورد بررسی قرار گرفت.

این موفقیت ارزشمند در عرصه دیپلماتیک، نشان داد که تمرکز صرف بر حوزه اقدامات نظامی یا سیاسی نمی‏تواند دستاوردهای پایدار و نهادینه شده‏ای را به همراه داشته باشد. موفقیت به دست آمده حاصل اقداماتی هماهنگ و هوشمند در عرصه سیاست و قدرت نظامی بود، مسأله‏ای که می‏تواند در موضوع پرونده هسته‏ای ایران نیز مورد توجه قرار گیرد، پیشرفت و دستاوردهای حاصل شده در زمینه فنی و تکنولوژیک باید با ابتکارات سیاسی و دیپلماتیک در سازمان‏های بین‏المللی و عرصه سیاست خارجی همگام باشد تا بتواند منافع ملی کشور را محقق کند.

منابع

ـ اسماعيلي، خيرالله (1380) دولت موقت، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.

ـ امینی‏فر، شهلا (1384) «ایران، NAM، عراق؛ جنبش عدم تعهد و جنگ ایران و عراق»، ماهنامة زمانه، سال چهارم، شمارة 26(شهریور 1384).

ـ مركز پژوهش، سنجش و اسناد رياست جمهوري (1391) ايران و جنبش عدم تعهد به روايت اسناد از باندونگ تا تهران، تهران: نشر جمهور ايران.

ـ جنتلسون، بروس (1389) «دیپلماسی اجبار؛ گستره و محدودیت‏ها در دنیای معاصر»، ترجمة: ناصر اسدی، پژوهشنامة خلع سلاح، شمارة اول.

ـ حاجي يوسفي، اميرمحمد (1381) «نظرية والتز و سياست خارجي ايران: مطالعة مقايسه­اي دوران جنگ سرد و دوران پسا جنگ سرد»، فصلنامه سياست خارجي، سال شانزدهم، شمارة 4 ، زمستان 1381.

ـ حسن­زاده و ديگران (1386) حماسه ايران؛ تاريخ هشت سال دفاع مقدس، تهران: لك­لك.

ـ حسيني تركستاني، اميرحسين (1389) «قاعدة نفي سبيل اصل حاكم بر سياست خارجي»، فصلنامة كوثر معارف، سال ششم، شمارة 13، بهار 1389.

ـ حزب جمهوری اسلامی ایران (1364) چهار سال با مردم، تهران: شرکت افست.

ـ روزنامة كيهان، ش 11500(13/11/1360؛ همان، ش 11504(19/11/1360).

ـ دروديان، محمد (1383) سيري در جنگ ايران و عراق، تهران: مرمز مطالعات و تحقيقات جنگ، چ هشتم.

ـ صالحي، محمد (1391) «جنبش غيرمتعهدها، از ابتدا تا پانزدهمين اجلاس وزراي خارجه»، در مقاله­شناسي جنبش عدم تعهد(سيري بر آراء و ديدگاه­هاي پژوهشگران علمي كشور)، تهران، نشر جمهور ايران.

ـ عبدالرشيدي، علي­اكبر (1365) جنبش عدم تعهد از آغاز تا سال 1985، تهران: سروش.

ـ عبدالرشيري، علي­اكبر (1390) جنبش عدم تعهد، تهران: سروش، چاپ دوم.

ـ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (1369) تهران، ادارة كل قوانين و مقررات كشور.

ـ قوام، عبدالعلی (1372) اصول سیاست خارجی و سیاست بین‏الملل، تهران: سمت.

ـ گنجی‏دوست، محمد (1387) «تحولات دیپلماسی در عصر اطلاعات»، فصلنامة سیاست، دورة 38، شمارة 1، بهار 1387..

ـ مشیرزاده، حمیرا (1384) تحول در نظریه‏های روابط بین‏الملل، تهران، سمت.

ـ مصاحبه با دکتر علی‏اکبر ولایتی.

ـ مصاحبه­ها (1366) مجموعه مصاحبه­هاي حجت­الاسلام والمسلمين سيدعلي خامنه­اي رئيس جمهور اسلامي ايران در سال­هاي 1361 و 1362، تهران: سروش.

ـ مورگنتا، هانس جو کیم (1374) سیاست میان ملت‏ها: تلاش در راه قدرت و صلح، ترجمة: حمیرا مشیرزاده، تهران: وزارت امور خارجه.

ـ نوازني، بهرام (1381) گاه­شمار سياست خارجي ايران از دي ماه 1356 تا مرداد ماه 1367، جلد 1، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامي.

ـ ولايتي، علي­اكبر (1376) تاريخ سياسي جنگ تحميلي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.

- ولايتي، علي­اكبر (1390) حرفي از هزاران؛ مجموعة مقالات، گفتگوها و سخنراني­ها، تهران: اميركبير.

ـ ولايتي، علي­اكبر (1388) روزگاري شد كه...؛ يادداشتهاي دورة وزارت خارجه، دفتر نخست: آذر 1360 تا آبان 1364، تهران: مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي،.

ـ هدايتي خميني، عباس (1365) نگاهي به جنبش عدم تعهد، سفارت جمهوري اسلامي ايران در حراره.

ایمیل نویسنده:

Email: raee598@yahoo.com

نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
شاهین
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
18 دی 1392 - 12:27
مقالۀ مفید و جالبی بود. خیلی استفاده کردم.
Amin Ahmed
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
26 دی 1392 - 08:31
Could u plz release a translation of this editorial in Arabic for Arabic users
بهمن
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
26 دی 1392 - 13:19
جالب بود. اصلاً این ماجرا را نمی‌دانستم. بسیار هم مستند بود. از مؤلف گرامی سپاس‌گزارم که علمی و روشمند کار کرده‌اند، وگرنه چنین مطالبی استعداد آن را دارند که به شعار آلوده شوند.
daneshjoo
UNITED STATES
30 دی 1392 - 17:21
مقالۀ جالبی است. مطالعۀ آن را به دوستان پیشنهاد می کنم
محسن کامکار از رشت
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
16 بهمن 1392 - 06:45
با سلام و خسته نباشید،
پیشنهاد می کنم بخشی از وب سایت را به مقالات علمی مشابه این مقاله اختصاص دهید.
با تشکر
محسن کامکار از رشت
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: