مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل در این برنامه درباره آماده شدن کشورهای مختلف از جمله انگلیس و فرانسه برای جنگ جهانی اول و کارهای مقدماتی آنها برای این جنگ سخن گفت.
وی در این زمینه به وساطت انگلیس و فرانسه برای تعیین مرز بین ایران و عثمانی و انعقاد پیمانی در سال 1913 برای بهره برداری بعدی از آن اشاره کرد و به موشکافی اهداف انگلیس و فرانسه از این اقدام پرداخت.
رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه درباره نقش انگلیس در تشکیل رژیم صهیونیستی سخن می گوید و اقدامات دولت انگلیس برای ترسیم نقشه خاورمیانه و تشکیل حکومت در کشورهای عربی را تشریح می کند. متن کامل این سخنان را در ادامه می خوانید:
در حدود سی سال قبل از جنگ اول جهانی، وضعیت دنیا طوری بود که گویی همه به خصوص در اروپا، خودشان را برای جنگی که اجتناب ناپذیر بود، آماده می کردند، این دوره را صلح مسلح می گویند.
سال 1914 جنگ اول شروع شد تا 1918 طول کشید و تحولاتی در دنیا در سایه این جنگ به وجود آمد. یکی از وحشتناکترین جنگهای تاریخ بود و تقریباً اولین جنگ جهانگیر بود که مشابهش را ما در تاریخ نداشتیم که همه دنیا این طور مستقیم و غیرمستقیم درگیر این جنگ باشند. بخشی از مقدماتی که در قبل از جنگ اول جهانی توسط انگلیس و فرانسه فراهم شد، در حقیقت مقدمه سازی بود برای جنگ و بعد از جنگ. یک نمونه اش را که شاید کمتر به آن اشاره می شود این بود که بین ایران و عثمانی بعضی مشکلات مرزی باقی مانده بود، در سال 1913 در استانبول (قستنطنیه) بین ایران و عثمانی، پیمانی با وساطت انگلیس و فرانسه بسته شد و مرز بین ایران و عثمانی مشخص شد. مشکلات و سوالاتی پیش آمد، در سال 1914 درست چند ماه قبل از آغاز جنگ اول جهانی، دومرتبه جلسه چهارجانبه تشکیل شد و به این سوالات پاسخ داده شد و عملاً شد پروتکل الحاقی 1914. بنابراین دوتا پیمان یکی پیمان قستنطنیه 1913 و پروتکل الحاقی 1914 تکلیف مرز بین ایران و عثمانی را مشخص کردند. با فاصله چندماه جنگ جهانی اول شروع شد. بعداً که آدم تحلیل می کند می گوید چطور انگلیس و فرانسه، دلسوز ایران و عثمانی بودند و آمدند یک کاری کردند که دعوا از میان برداشته بشود؟ در واقع یکی از هدفهایشان عثمانی بود، عثمانی، متحد پروس و امپراطوری اتریش (هانگری) بود و می خواستند که عثمانی را از این وسط بردارند و تجزیه اش بکنند. همه آمادگیها را برای این کار داشتند فراهم می کردند از جمله مرز بین ایران و عثمانی را مشخص کردند که اگر جنگ اول جهانی شروع شد معلوم بشود تا کجا عثمانی هست، اگر یک روزی خواستند تجزیه بکنند معلوم بشود که از کجا به بعد را تجزیه بکنند. این یک نکته است.
ایران هم که در جنگ بی طرف بود و بی طرف ماند تا این که در سال 1916 درست در اواسط جنگ اول جهانی، قراردادی محرمانه بین انگلیس و فرانسه بسته شد مربوط به قرارداد سایس پیکو که براساس آن، متصرفات خاورمیانه متفقین در مقابل عثمانی را بین خودشان تقسیم کردند که سوریه و لبنان افتاد به دست فرانسه و بقیه جاها از جمله اردن و فلسطین به دست انگلیس. یعنی اگر عثمانی شکست کامل خورد، غنائم به دست آمده از عثمانی اینگونه تقسیم شود.
سال 1917 که هنوز یک سال مانده بود به پایان جنگ جهانی، بالفور، وزیرخارجه انگلیس یک اعلامیه ای صادر کرد و به یهودیها (صهیونیستها)، قول داد که وطنی برای آنها در فلسطین ایجاد بکند. این به دنبال آن قرارداد بازل سوئیس بود که در سال 1897 بسته شد و آنجا مشخص کردند که در فلسطین یک وطنِ به اصطلاح جعلی برای صهیونیستها درست بکنند. کار دیگری که کردند، این بود که قراردادی با شریف مکه بستند به این ترتیب که او شورش بکند از داخل(جزء قلمرو عثمانی بود) علیه عثمانی و به نفع انگلیسی ها و متفقین و آنها به او قول دادند از تنگه جبل الطارق تا باب المندب ایشان به عنوان خلیفه جهان عرب، حداقل خلیفه مسلمین از سوی انگلیسی ها به رسمیت شناخته بشود.
در همین حین، یک قراری با نجدیها (وهابی ها) بستند که اگر پیروز شدند اینها را تقویت بکنند تا علیه شریف حسین که در حجاز بود وارد عمل بشوند. بعد از اینکه این اتفاقات افتاد و جنگ اول جهانی تمام شد، یک جلسه ای در سال 1922 به ریاست چرچیل در قاهره تشکیل شد که آن زمان چرچیل، وزیر مستعمرات انگلیس بود بعداً در جنگ دوم جهانی، نخست وزیر شد، همه نمایندگان انگیس را در منطقه جمع کرد در پشت درهای بسته، نقشه خاورمیانه را ریختند و خطوط مرزی را مشخص کردند که فلان کشور مرزش با فلان کشور چگونه باشد. مثلاً از ایران ژنرال آیرون ساید از آن طرف، لورنس عربستان و نمایندگانی که در جاهای مختلف داشتند جمع کردند و نقشه خاورمیانه را ریختند و بعد موقعی که نجدیها آمدند و حجاز را گرفتند، قولی را که به شریف حسین دادند اینگونه عمل کردند که فیصل بیاید سوریه، بعد که فرانسویها ادعا کردند این متعلق به ماست بر اساس سایس پیکو، آوردنش به عراق و یک نوه دیگر شریف حسین را آوردند در اردن که عبدالله باشد و اردن را تشکیل دادند. از آن زمان شروع کردند یهودیها را کوچ دادن به فلسطین با طراحی ای که صهیونیستها کرده بودند تا اینکه جنگ دوم جهانی و بعدش سال 1948 در سازمان ملل متحد عملاً فلسطین را دو بخش کردند، یک بخش را به اردن دادند و بخش دیگرش را به صهیونیست ها.
ملاحظه می فرمایید که چگونه کارها شکل گرفت. حالا در این بین، انقلاب بلشویکی در سال 1917 شد، باز یک سال مانده به پایان جنگ اول جهانی. روسها که بین قدرتهای بزرگ، یک مدعی بودند، نیروهایشان را از هر جا که بود جمع کردند و رفتند و در ایران که از همان ابتدای قاجار تحت نفوذ روسیه از شمال و انگلیس از جنوب بود، انگلیس ها عملاً بلامنازع ماندند و شروع کردند از یک طرف علیه بلشویکها کار کردند که همان نیروهای قزاق را به کار گرفتند و ژنرال آیرون ساید و دیگران و قرار شد که دیگر در ایران یکه تاز باشند، زیرا روسها هیچ ادعایی نداشتند و به امور داخلی خودشان می پرداختند.
در یک چنین زمانی، طرح های مختلفی بود. یکی اینکه نصرت الدوله فیروز، فرزند فرمانفرما را در ایران پادشاه بکنند. این نظر وزارت خارجه انگلیس بود. نظر نظامی های انگلیس به پیشتازی و پرچمداری ژنرال آیرون ساید این بود که یک کسی مثل رضاشاه بیاید. (اینهایی که عرض می کنم در خاطرات ژنرال آیرون ساید، خاطرات کنسول انگلیس در مشهد، خاطرات حسن اعزام قدسی هست، منابع متعددی وجود دارد که اگر این اطلاعات را تقاطع بدهید، این نتایج حاصل می شود.)
مطالبتون خیلی خوب و دقیق بود استفاده کردیم
اقای دکتر اگر اطلاعات بیشتری دارند بزارید تا استفاده کنیم.
ویا کتابی جامع و کامل معرفی کنید.
ممنون میشم