عینالقضات همدانی عارفی وارسته و دلسوخته بود که طریقت احمد غزالی را پیش گرفته بود. ضمن اینکه در مکتب محمد غزالی غایبانه شاگردی میکرد، در آن متوقف نماند و برخلاف غزالی، که منتقد سرسخت فلاسفه بود به شیخ الرئیس عشق میورزید و، در عقلیات و آزاداندیشی، مرشد و مرادش بوعلی بود و، در شجاعت و جسارت در اظهار عقیده، روش منصور حلاج را پیش گرفته بود و از دشمنیهای حاسدان بیم نداشت. دوستیاش با عزیزالدین مستوفی او را مغضوب ابوالقاسم درگزینی وزیر سلطان سنجر، بهعلت دشمنی که وی با عزیزالدین، کرد و آن نامراد هم نقشة قتل وی را کشید و در محضری از حسودان و عوامالناس او را به کفر و دعوی الوهیت متهم کرد و فتوای قتل او را از فقهای ظاهربین و وعاظالسلاطین عهد سلجوقی گرفت.