دکتر علی اکبر ولایتی در گفتوگوی اختصاصی با ایبنا به مناسبت انتشار کتاب «دانشنامه جوانمردی (فتوت)» از لزوم تشریح آموزههای فتوت سخن گفته است. مجموعه پنج جلدی «دانشنامه جوانمردي (فتوت)» از سوی انتشارات اميركبير در سال جاری روانه بازار شده است. دكتر ولايتي اين اثر را با همكاري محمدرضا جوادي يگانه، محمدرضا جعفر آقائي و رضا مختاري اصفهاني تاليف كرده است.متن این گفت و گو را در ادامه می خوانید.
چنان که در دانشنامه جوانمردی (فتوت) آمده است، ایرانیان در ادبیات جوانمردی خود، بهجای واژه «مروت» از واژه «فتوت» استفاده کردهاند که آن هم عربی است اما شکلهای دیگر صرفی آن در قرآن، درباره اصحاب کهف («انهم فتیه آمنوا بربهم») و نیز در جمله معروف «لا فتی الا علی؛ لا سیف الا ذوالفقار» دیده میشود. ارتباط انتخاب این واژه را با هویت ایرانیـاسلامیـشیعی چگونه تبیین میکنید؟
اصولاً گزینش غیرتصادفی و ارادی یکچیز از میان مجموعهای از چیزها، نیازمند «نظریه» است؛ یعنی نمیشود شخص، موردی را از میان مواردی چند برگزیند بدون آن که فکر و ایدهای پشت ذهن او باشد. در یک بررسی عمیق میتوان دریافت که در گزینش واژه «فتوت» برای منش و روش عیاری و جوانمردی ایرانی نیز فکر و ایده محکم و قابل دفاعی نهفته بوده است و شاید علت دوام و ماندگاری این عنوان نیز همین استخوانداری و اَستومَندیِ این ایده بوده باشد.
برای فتح باب این بحث، نخست، باید نگاهی عمیقتر به آیات شریفه قرآن که مد نظر جناب عالی نیز هست بیندازیم. آیه نخست درباره حضرت ابراهیم خلیل (ع) است؛ آنجا که سخن از شکستن بتها به دست این شخصیت وارسته و برجسته است. چون مشرکان در این ماجرا در پی بتشکن برآمدند؛ گروهی از مشرکان در سابقه آن حضرت (ع) در نفی بتها چنین سخن راندند: «قالوآ سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابراهیم: گفتند شنیدهایم که جوانی به نام ابراهیم از آنها سخن میگفته است» (انبیا: 60). در موضع دیگر، در باب اصحاب کهف (کهف: 10) نیز از اصحاب کهف با صفت فتیان یاد شده است.
در هر دو آیه، فتی به معنی جوان و جوانمردی آمده که خطر را به جان میخرد تا جامعهای عاری از خطا و سخط داشته باشد. فتوتی که با تشیع ــ که آیین قلبی و جانی ایرانیان است ــ پیوند خورده، در واقع، میراثدار چنین مکتبی است. همین موضوع مهم و اساسی، مایه افتراق و خط مرزی فتوت شیعیـایرانی و مروت عربی است. برعکس فتوت ایرانیان که سرسلسله و غایتِ آن، مولای متقیان، علی (ع) بوده و هست، نماد مروت عربی، ابوجهل است که سخاوتش را عربها میستایند، بیآن که به این مطلب مهم وقعی بنهند که ابوجهل اگر سخاوتی داشت، برای تفاخر بود نه از برای کمال و رشد خود و جامعه. این همان ابوجهلی است که از سوی مفسران، منظورِ آیات ابتدایی سوره مبارکه ماعون برشمرده میشود: «أرأیتَ الّذی یُکذِّبُ بالدّین؛ فذلک الّذی یدعُّ الیتیم؛ و لا یحضُّ علی طعامِ المِسکین».
این ابوجهلی که تکذیبکننده دین و خورنده مال یتیم و خوددار از تیمارداری بینوایان بود، نماینده مروت عربی است. چگونه میتوان چنین شخص دونی را با شخصیت پرمایهای که به شهادت شیعه و سنی، هم طعام خویش را به بینوایان و یتیمان بذل میکرد و هم جان خویش را برای هدایت جامعه بر کف مینهاد، همپایه و همرتبه دانست. فرزندان و سلاله پاک حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) نیز بر نهج پدر بودند. حضرت امام حسن مجتبی (ع) در بذل مال و صداقت و راستی ــ حتی آنجا که به ضررشان بود ــ شهره آفاق بودند. شرح جوانمردیهای شهید طف و یارانش نیز در کتب قدیم به کرّات آمده است. نُه فرزند معصوم امام حسین (ع) نیز در فتوت شیعیـایرانی، جایگاهی خاص دارند و اهل فتی کوشیدهاند به مدد از سخنان آن امامان همام ـ علیهم السلام ـ اندیشههای غنی و آموزههای متعالی فتوت اسلامیـشیعیـایرانی را در عمل و در جامعه، اجرایی سازند.
پذیرش «لا فتی الا علی؛ لا سیف الا ذوالفقار» که به عنوان شعاری در ذهن ایرانیان ماندگار شده به گونهای دو مفهوم «جوانمردی» و قدرت روحی را با «شمشیر» و قدرت رزمی به یکدیگر پیوند میدهد. به نظر جناب عالی چگونه ارتباط یا ارتباطهایی میان این دو مفهوم وجود دارد؟
با مداقه در تاریخ جهان اسلام، درمییابیم که عثمانیها برخلاف آموزههای اصیل اسلامی، تنها به شمشیر تکیه کردند. آنها هرچند تا قلب اروپا پیش رفتند اما چون نفوذی بر دلها نداشتند، فرجامی خوش نیافتند. اما فتوت با ریشههای شیعی و ایرانی خود توانست فرهنگ غنی و متعالی اسلامی را بهویژه در شرق ایران، گسترش دهد. مراد فتیان، حضرت علی (ع) بود؛ شخصیت والاگهری که در میان صحابه رسول خدا (ص)، بیش از هر کس دیگری در جنگها حضور داشت، چه در جنگهایی که در زمان حیات رسول اکرم (ص) وقوع یافت و چه در جنگهایی که در دوران خلافت بر آن حضرت تحمیل شد. در همه این جنگها آن حضرت (ع) بهعنوان یک جنگاور بیبدیل شمشیر میزدند.
شرح شجاعت ایشان در بدر، احد، خیبر، فتح مکه و دیگر غزوات و سرایا، سخت مشهور است اما این جنگاوری، اساساً یک تفاوت ماهوی با دلاوری و رشادت غالب سرداران دیگر ادوار تاریخ اسلام ــ جز آنانی که از سرچشمه فیاض معارف معصومین (ع) سیراب بودند ــ داشت: تنها انگیزه حضرت امام علی (ع) برای شمشیر زدن، فقط و فقط جلب رضایت الهی و خشنود کردن ذات باریتعالی بود. از این روست که روایت شده که در هیچیک از جنگهای دوران خلافت ایشان نیز کسی نتوانسته بود حتی یکبار نشان دهد که حضرت علی (ع) برای پیروزی بر دشمن، نیرنگی در کار کرده باشد. آن حضرت حتی از کشتن دشمنان دینی خود، آن گاه که از آنان ضعفی مشاهده میکرد، خودداری میفرمود.
در فتوتنامهها، روایت شده که پس از درگذشت حضرت رسول اکرم (ص)، امیرالمؤمنین در غزا با کفار مقابله میکردند که شمشیر کافر هماورد حضرت، شکسته شد. حضرت فیالحال شمشیر خود را به کافر دادند. کافر متعجب شد و گفت: «یا علی! این کار عاقلان نبود که تو کردی؛ من قصد جان تو دارم و تو سلاح خود را به من دادی. شاید که تو را هلاک کنم». حضرت فرمودند که مرا رسول (ص) از میان صحابه به فتوت مخصوص کرده است.
این است که اگرچه فتوت با جنگاوری و رشادت پیوندی قدیم و کهن داشته اما جنگاوری و دلاوریای که در میان فتیان تعریف شده، تفاوت ماهوی و بنیادین با منظور نظر دیگر آموزهها دارد. عیاران گرچه نخست به سپاهیان دولت اسلامی پیوسته بودند اما رفتهرفته راه و رسم خویش را از خلفای غاصب و جابر اموی و عباسی جدا کردند زیرا حاکمان، از مسیر حق بریده و خود به حریم مسلمانان متعرض شده بودند. این مجاهدان که به متعرضان اصلی خلافت تبدیل شده بودند در سرزمینهای خراسان و سیستان، موضع و پناه گرفتند.
خراسان و سیستان، اصلیترین مرزهای دارالاسلام و دارالکفر و بهاندازه کافی از دارالخلافه دور بود. این دو سرزمین با بهرهگیری از معارف فتیان به خاستگاه اصلی اندیشههای بلندی همچون عرفان اسلامی بدل گشتند. درکل این مطالب، نکات بسیار مهمی هستند که در قضاوتي سنجیده، درباره ارتباط نظامیگری و فتیان لازم است در نظر گرفته شوند.
چگونه میتوان آثاری را در جامعه منتشر کرد که با مطالعه و بازنویسی آنها روحیه فتوت در جامعه تسری یابد اما از آسیبهای جاهلمآبانهای که تاریخ با آن مواجه بوده است، جلوگیری شود؟ به نظر شما سپردن زمام تشکلهای فتوتمحور به دست تحصیلکردگان و اهالی کتاب میتواند این تهدید تاریخی را به فرصتی برای تعالی فتوت در ایران بدل سازد؟
به باور بنده و همکارانم در حوزه فرهنگ، برای بازآرایی و بازسازی هویت ازدسترفته یا به تعبیری، کمرنگشده آموزههای متعالی فتوت در جامعه، نیازی نیست برخورد سلبی با مقولاتی همچون جاهلمآبی داشته باشیم. کافی است آن واقعیت متعالی را برای مردممان شرح و تبیین کنیم. جامعه امروز ایران، جامعه ناآشنا و کمسواد دوران پهلوی نیست که با چند فیلم کممایه به دام رفتارهای جاهلمآبانه بیفتد؛ چنانکه شاهد هستید که در جامعه امروز ایران، مقولاتی چون جاهلی پدیدههایی نخنما و تابو و در مقابل، احسان و کرم و سخا و ارادت به ائمه اطهار ــ علیهم السلام ــ ارزش و هنجار شمرده میشوند.
در همین راستا دیری نخواهد پایید که زورخانهها و ورزش اصیل پهلوانی، رفتهرفته جایگاه برجسته خویش را بازیابند. این اصلاً دور از انتظار نیست. مردم ما با بهرهگیری از معارف اهلبیت (ع) زنگارهای فکری را از چهره زلال و شفاف جامعه شیعی ایران میزدایند تا پرتو معرفت الهی در آن انعکاس یابد. لازم است مسئولان زمینه تألیف و بازنویسی آثار ارزشمند، ترجمه تحقیقات برخی آثار وزین غیرایرانیان و تدوین دانشنامهها و دایرهالمعارفها در این زمینه را فراهم کنند و با حمایت مادی و معنوی از این اندیشههای تازه جوانان مستعد کشور، به بلوغ و رشد داشتههای فرهنگی ما همت گمارند.
«دانشنامه جوانمردی (فتوت)» چگونه میتواند برای سیاستگذاران، جامعهشناسان و دیگر کسانی که به مهندسی فرهنگ ایرانی و اخلاق اجتماعی آن همت دارند، مفید باشد؟
فتوت، اندیشه و مرامی بوده که همیشه برای طبقات گونهگون اجتماع ایران جذابیت داشته و در ادوار بحرانزده تاریخ ایران که دین و اخلاق ملعبه مدعیان شده بود، دارویی شفابخش برای مردم بوده است. علت این کارکرد نیز آن بود که فتوت، مرامی اخلاقی به شمار میآمد که در آموزههای خود، هم تشیع و هم تصوف و عرفان را نمایندگی میکرد و بهنوعی، «عرفان عملی» بود. از اینرو بود که فتوت جای خود را در جامعه گشود و بسیاری از پیشههایی که پیش از آن، ارتباطی با عرفان نداشتند بهطور ساختارمند و اساسی، نماینده فتیان در میان مردم شدند.
از دل همین تحول بود که جنبشهای آزادیبخش ضدمغول سر برآورد؛ جنبشهایی که از مجامع صنفی عادی و ساده اجتماع ظاهر شد و به فروپاشی نظام سلطه ایلخانان انجامید. تبیین این کارکردهای اصولی و متعالی فتوت در جامعهای که بارها آن را آزموده و تجربه کرده، اگر نگوییم ساده، دستکم کاری نهچندان دشوار است. ما در این کتاب بر آن بودیم تا این وجوه متعدد و ارزشمند فتوت را بازنمایی و بازگویی کنیم؛ باشد که از این طریق، گامی در جهت توجه دادن مردم و مسئولان به این مقوله مهم برداریم. ادامه این راه مقدس بر ذمه اهل فرهنگ و دوستداران و دلسوزان ایران اسلامی و انقلاب مقدس و شکوهمند اسلامی است.
از «دانشنامه جوانمردی (فتوت)» چه الگوها و راهنماهایی برای ساماندهی به هویت ایرانی در راستای الگوی کلان جامعه اسلامی ـایرانی استخراج میتوان کرد؟
امروزه با وجود توسعه ورزش قهرمانی و غلبه برخی ویژگیهای خاص این نوع ورزشها، همچنان روح پهلوانی در جامعه ایران جاری و ساری است؛ حال، چه پهلوانانی از جنس شادروان غلامرضا تختی و یا پهلوانانی از جنس رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که هر دو حکایت از غلبه اخلاق و معنویت در فضای عمومی جامعه دارد. آرمان ما در تألیف و تدوین «دانشنامه جوانمردی (فتوت)» ــ که یک پژوهش جدی در حوزه فرهنگ و آیین جوانمردی است ــ تبیین عملی مبانی جوانمردی و فتوت برای ایجاد یک بازخورد عینی در فضای عمومی جامعه بود زیرا که قویاً بر این باوریم که فرهنگ و آیینی در مقام و جایگاه فتوت که فراتر از گروه و دستهای خاص است میتواند در تحول رو به رشد زندگی روزمره و غلبه بر بحرانهای اخلاقی جهان معاصر، کارا، مؤثر و مثمر ثمرات مانا و دیرپا باشد.
پهلوانی که یکی از مظاهر جوانمردی است باید به مقولهای فراتر از یک آمادگی جسمانی و به مرتبهای از پالایش روحی مبدل شود. زورخانه هم نه فقط مکانی برای گردآمدن و ورزیدهشدن که مکانی برای در خدمت اجتماع بودن باید باشد که در آن، پهلوان به جنگ نفْس رود و در عین حال با اجتماع و مردم همراه گردد. پهلوان ایرانی باید کسی باشد که از آوردگاه جهاد اکبر که جنگ با نفس است بهسلامت درگذرد و به مثابه سیاوشِ پهلوان از هیمه آزمون آتش، سربلند و سرفراز، پای بیرون نهد. گذشتن او از چنین آوردگاهی، او را از قهرمان به پهلوان تبدیل میکند؛ همچنان که حضرت علی (ع) در نبرد با عَمرو بن عبدود، نخست نفْس خویش را مغلوب کرد و سپس، حریف را. پوریای ولی نیز به تأسی از مولایش شادکردن دل پیرزنی را که چشم به پیروزی فرزندش در رویارویی با پوریای ولی داشت بر پهلوانیِ حاکم ترجیح داد. امید آن که جوانان کهنْ بومِ ایران به افتخارات تاریخی و فرهنگی خویش ببالند و در مسیر شریف و ارزشمند جوانمردی و فتوت گام بردارند.