velayati.ir

تعداد بازدید: ۹۹۱۱
پ
کد خبر: ۱۲۳۰
تاریخ انتشار: پنجشنبه ۰۱ آبان ۱۳۹۳ - 23 October 2014
بررسی سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی اول/5

سیاست خارجی ایران در جنگ جهانی دوم/ چرا رضا شاه به آلمانی ها نزدیک شد؟

بخشی از سخنان دکتر علی اکبر ولایتی درباره سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی اول را در اینجا می خوانید:

درباره این که گفته می شود رضاشاه به انگلیسیها پشت کرد و به آلمانیها گرایش پیدا کرد و به آنها اجازه داد از خاک ایران برای حمله به شوروی استفاده کنند، باید عرض کنم اگر رضاشاه در ایران با بصیرت و در جهت منافع ملی حکومت می کرد آیا تشخیص نمی داد کاری که هیتلر می کند و تئوری‌ای که نازی ها دارند، با مبانی ملی و دینی و منافع حیاتی ما تطابق ندارد؟ آیا نمی توانست حدس بزند که همانها که جنگ اول جهانی آمدند و جمع شدند و پروس را شکست دادند که سَلَف آلمان بود، باز دومرتبه نمی گذارند که آلمان یک تنه همه دنیا را بگیرد؟ این نشانگر عدم بصیرت در سیاست خارجی بوده و موجب افتخار نیست، این نکته اول.

نکته دوم این که انگلیسی ها و فرانسوی ها در ابتدای امر تصورشان این بود که حمله هیتلر به سمت شرق و رفتنش به شورویِ کمونیست شده به نفع اینهاست و یک رقیب اینها به خصوص در آن دوران فقر و رکود اقتصادی که دنیا را گرفته بود (در سالهای 1329 تا اواسط و اواخر دهه 30) از میدان به در می شود. فقر اقتصادی همه عالَم از جمله آمریکا را گرفته بود. در آن شرایط، زمینه برای رشد کمونیسم زیاد بود و آنها نگران تسری کمونیسم به انگلیس بودند با توجه به اینکه کارل مارکس و انگلس هم از آنجا شروع کردند و پیش بینی مارکس این بود که شروع نهضت های کارگری از کارخانه های نساجی منچستر خواهد بود.

انگلیسی ها و فرانسوی ها موقعی که دیدند هیتلر دارد به سمت روسیه می رود، خوشحال شدند، غافل از اینکه قدم بعدی، نوبت آنهاست. اولین جایی که هیتلر گرفت لهستان بود. در سال 1939 ظرف بیست و چهار ساعت آنجا را گرفت و بعد پیمان مونیخ را با روسها بست و یک خورده آنها را دلخوش کرد.

انگلیسی ها و فرانسوی ها رضاشاه را تشویق کردند که به آلمانیها کمک بکند. همان نقشی که بعداً متفقین بازی کردند و ایران برای آنها ایفا کرد و به عنوان پل پیروزی نامیده شد که اینها توانستند از جنوب نیروهایشان را به روسیه بیاورند، آلمانیها به تعداد زیاد به ایران آمدند که اگر بتوانند به هیتلر کمک بکنند نه تنها از جبهه غربی روسیه بلکه از جبهه جنوبی شوروی هم بتوانند به آنها کمک برسانند. بعد که آلمان یک مرتبه از سمت بلژیک و هلند به فرانسه حمله کرد و فرانسه را اشغال کرد و بمباران لندن را شروع کرد، تازه انگلیسی ها و فرانسوی ها به خود آمدند.

نکته دیگر اینکه رضاشاه می گفت انگلیسی ها هر چه که گفتند ما گوش کردیم و خود محمدرضا شاه هم در کتاب خودش (پاسخ به تاریخ) می گوید هرچه که سولیوان گفت ما گوش کردیم، پس چطور ما را برداشتند؟ رفتار آمریکایی ها و انگلیسی ها نسبت به حکومتهای مختلف که یک زمانی دست نشانده‌شان بوده‌اند، این است که هر وقت تاریخ مصرف آن حکومتها سر آمد، آنها را کنار می گذارند ولو اینکه یک روزی با آنها دوستی داشته اند. شما ببینید آمریکایی ها بر سر فردینال مارکوس در فیلیپین چه آوردند؟ بر سر نوریگا در پاناما چه آوردند؟ (نوریگا میزبان شاه بود در موقع فرار) و بر سر شریف حسین چه آوردند؟ اینها برای هرکسی یک تاریخ مصرفی قائلند، زمانش که تمام شد یک اخطاری به او می دهند، اگر طرف متوجه نشد، با زور او را بر می دارند. همانطور که در زمان قاجاریه، با انگلیسها ارتباط نزدیک داشتند اما شاه قاجار را کنار گذاشتند. لذا عده ای معتقد بودند که محمد حسن قاجار، نوه احمدشاه را به جای رضاشاه بیاورند. بنابراین تاریخ مصرف رضاشاه به سر آمده بود و قرار بوده کس دیگری باشد و لذا پیشنهاد این بود که محمد حسن قاجار بیاید به جای رضاشاه که فروغی اصرار کرد بر این که محمدرضا شاه بیاید و محمدرضا شاه جایگزین شد.

توضیح: متن بالا، بخشی از سخنان دکتر ولایتی در برنامه «هنگام درنگ» است که سال گذشته از شبکه یک سیما پخش شد.

برای خواندن بخشهای قبلی این مطلب، به «مطالب مرتبط» در پایین این صفحه مراجعه کنید.

نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۰
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
پربیننده ها