اوحدالدین مراغهای بهخواست خواجه غیاثالدین، فرزند خواجه رشیدالدین فضلالله، برجستهترین اثر خویش، منظومة جامجم، را به نام سلطان ابوسعید سروده است. روابط معنوی و فرهنگی اوحدی با شاعران قبل و بعد از خود نشان میدهد که وی حلقهای از حلقههای زنجیرة فرهنگی ـ عرفانی ـ اعتقادی ایران بوده است. از آثارش پیداست که در علوم دینی و عرفانی استغراقی عظیم داشته و به نوعی از تعلیمات شیخ اکبر محیالدین عربی با واسطة بزرگی چون صدرالدین قونوی بهره میبرده است. در مجالسالعشاق سلطان حسین بایقرا آمده است که وی یکی از هجده مریدی بود که در محضر قونوی فصوصالحکم شیخ اکبر را میخواندند.
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری از قلههای عرفان اسلامی ایرانی است که سنتهای بزرگی را در شعر و نثر و از همه مهمتر استغنای عرفانی پایهگذاری کرد. ارادت وی به اهلبیت (ع) کاملاً آشکار است کتاب تذکرهًْالاولیاء را با عرض ارادتی کوتاه ولی پراخلاص به حضرت امام صادق (ع) آغاز و با نام مبارک امام باقر (ع) و شرح نمادینی از آن امام شکافندة علم به پایان برده است و خود میگوید شأن آن دو بزرگوار بالاتر از آن است که در ردیف اولیا و مشایخ درآیند، بلکه با نام آن بزرگواران کتاب خویش را متبرک کرده است. ارادت وی به اهلبیت چنان بود که از سوی علمای ترکستان به رفض متهم شد و او در مقام پاسخ همان جوابی را میدهد که محمد بن ادریس شافعی داده است که اگر حب آل محمد رفض است، جن و انس گواهی میدهند که من رافضیام.
سلطانعلی مشهدی، با دو واسطه، شاگرد میرعلی تبریزی، پایهگذار خط نستعلیق، بوده است. وی درحقیقت واسطة انتقال هنر خط از تبریز به هرات بود. ذوق شاعری و ارادت عمیقش به ائمة معصومین، بهخصوص امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابیطالب (ع)، لطافت روح و اخلاص و اعتقادش را نشان میدهد که بدون چنین خمیرمایة عرفانی- اعتقادی- عاطفی امکان خلق این آثار ماندنی را پیدا نمیکرد.
توانایی و ابداعات ابن مقله در هنر خوشنویسی انکارناپذیر است. مقام او در هنر خوشنویسی از دو جهت قابلبررسی است. نخست: ابداع خطوط گوناگون؛ دوم: زیباسازی مفردات و ترکیبات ساختاری حروف و کلمات، هدایت ابداعات خود به حوزة هنر و گشودن بابی نوین در عالم خوشنویسی وخطاطی. پس میتوان گفت ابن مقله با زیبایی و زیباییشناسی در خط امروز فضای آشنایی ایجاد کرده است. ابن مقله، با تألیف رسالهای در آموزش علمی و جمالشناسی نظری، اولین اصول مدون خط را بهرشتة تحریر درآورد و مناسبات هندسی را بر قامت حروف استوار ساخت.
در میان پزشکان ایرانی، اسماعیل بن حسین بن احمد جُرجانی، معروف به سیداسماعیل جُرجانی، نقشی بسیار مهم در پزشکی دوران اسلامی دارد. این عالِم بزرگ شیعی منشأ بهوجود آمدن مکتب مهمی در پزشکی در ایران شد. این مکتب همانا، نگارش آثار پزشکی به زبان فارسی است که تا پیش از جرجانی چندان رونقی نداشت. اما آثار جرجانی سنگ بنای مستحکمی شد برای نوشتن آثار پزشکی به زبان فارسی. در میان آثار جرجانی، بهویژه ذخیرة خوارزمشاه از اهمیت بسیاری برخوردار است. این کتاب دایرهًْالمعارفی است از بخشهای گوناگون پزشکی اسلامی، شامل بیماریشناسی، علاج بیماریها، داروشناسی، گیاهداروشناسی و بحثهای پایهای برای رفع بیماریها.
حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی از پایهگذاران و مشعلداران عرفان دانشمدار ایرانیـ.اسلامی است. پیشگامی سنایی در وادی عرفان تا بدانجا است که عارف عالیمقام، مولانا جلالالدین محمد بلخی، نادیده مرید او بود. در روزگار پرهرجومرج ناشی از ضعف غزنویان و بهدنبال آن برآمدن سلجوقیان، که از شکست مسعود غزنوی در نبرد دندانقان آغاز شد، بزرگمردی از تبار فرهیختگان و مستغنی از مطامع دنیوی ظهور کرد که سهم فراوانی در شکلگیری ادبیات عرفانی این سرزمین داشت. سنایی شاعری قصیدهسرا است با اشعاری سرشار از آموزههای اخلاقی و عرفانی و به دور از تزویر و ظاهرگرایی. اگر او شیعه هم نبود، ولی بیتردید عمیقاً به تشیع و اهل بیت و ائمة اطهار (ع) گرایش داشت.
شیخ مصلحالدین سعدی چون گوهری بر تارک ادبیات ایران میدرخشد. وی شاعری توانا، نویسندهای سترگ، فقیهی متبحر، مفسری چیرهدست، محدثی مسلط به احادیث، عارفی ژرفاندیش، آرمانگرایی واقعبین، مردمشناسی آگاه به قومیتهای اسلامی و ایرانی، ناصحی امین و پرهیزگار و شجاع، و جهاندیدهای با سعة صدر و در یک کلمه جامعترین شخصیت تاریخ ادبیات ایران بود. در حوزة نثر، بزرگترین خدمت را به زبان فارسی کرده است. نثر وی رفیعترین قلهای است که تاکنون هیچیک از نویسندگان و ادیبان به پای او نرسیدهاند. به علت تسلطش بر دو زبان فارسی و عربی و تبحرش در انواع شعر شامل غزل، قصیده، مثنوی، قطعه، رباعی، و ملمع در تاریخ ادبیات ایران بینظیر است.
استاد علامه علیاکبر دهخدا بیشک از بزرگان نامآور، مؤمن، وطندوست، و آزادیخواه تاریخ این سرزمین است؛ دهخدا در میان مشروطهخواهان شخصیتی با اخلاط و راسخ بود. تحول زمان و تغییرات سریع سیاسی عهد قاجار و فراز و نشیب مشروطهخواهان و مشروطهخواهی موجب تغییر شخصیت وی نشد. اجیر سفیر انگلیس و کنسول روس نبود. در راه تحقق آرمانهای مشروطه مبارزه کرد و در برابر استبداد صغیر ایستاد تا تبعید شد. وعدههای وزارت و وکالت او را از صراط مستقیم به جادۀ ضلالت نینداخت. دهخدا با تدوین لغتنامه به صورت بنیادی در برابر تهاجم فرهنگی ایستادگی کرد و با ابتکارات فرهنگی خود شکست سیاسی مشروطه خواهان را جبران کرد.
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی از بزرگان سبک هندی است. شاعر توانای پارسیگوی، که اجدادش از بخارای شریف بودند، در میان صدها نفر از بزرگان ادب و هنر پارسی و فرهنگ و عرفان ایرانی- اسلامی چون خورشیدی میدرخشید. به همان اندازه که قدر بیدل در ایران ناشناخته است در شبهقارۀ هند و افغانستان و صفحات ماوراءالنهر سرشناس و درخور توجه است. اگر دیوان خواجه حافظ شیرازی در خانۀ هر ایرانی یافت میشود و به آن تفأل میزنند و تمسک میجویند و به هرمناسبتی حافظخوانی دارند، در هند و سند و افغانستان و تاجیکستان و سمرقند و بخارا و بدخشان و فرغانه و کاشغر تکیهگاه معنوی و عرفانیشان دیوان میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی است و گرمابخش شبهای سرد زمستانیشان بیدلخوانی است.
سلمان ساوجی از ادیبان غزلسرای قرن هشتم هجری است که در دوران او غزلسرایی به اوج کمال رسیده بود. سلمان ساوجی در عین حال که در انواع نظم به سبک متقدمین، چون قصیده، غزل، رباعی، ترکیببند، مثنوی، و داستان تبحر داشته، ماهرانه از واسطههای سنتی استفاده کرده و غزل را با مهارت خاص خود صیقل داده و به آن جوهری خاص بخشیده است. سلمان در غزلهای خود از احساسات دلپسند عاشق و معشوق و اشتیاق دیدار آنها سخن گفته است.