واژة حاکمیت در فرهنگهای سیاسی، «اقتدار عالی در یک کشور» معنا شده است. تجلیِ مشروعیتِ اعمالِ این اقتدار بر جامعه مسلماً تنها به یک سرزمین با مرزها و سرحدات مشخص محدود نمیشود. چه بسا که ملت به عنوان عناصر تشکیل دهنده و روح هر کشور لزوماً در همان سرزمین ساکن نباشند؛ بنابراین، ملّت (Nation) به عنوان یک واحد بزرگ انسانی با ویژگی خاصی چون حس تعلق افراد به یکدیگر و وابستگی مشترک به سرزمینی معین شکل میگیرد که روح این دلبستگی و حس تعلق را «تاریخ مشترک» شکل میدهد. اگرچه در گذشته، زبان و فرهنگ و قلمرو جغرافیایی مشترک را عناصر تشکیل دهنده ملت میدانستند اما امروزه ملّت را گروهی از مردم که در عناصر بسیار مهمی از یک میراث مشترک سهیم بودهاند دارای سرنوشت مشترک هستند تعریف کردهاند. «تاریخ مشترک» و «خاطرات مشترک» و «حس تعلق به یکدیگر» از عناصر تشکیلدهندۀ یک ملت است.
تاریخ کهن سرزمین ایران دارای پیشینة دینی و فرهنگی پربار و غنی و سابقة تاریخِ سیاسیِ باشکوه و پراقتدار است. جانِ هر فرد ایرانی به عنوان عضوی از ملت ایران مشحون است از خاطرات مشترک تاریخی با هویت دینی و فرهنگی خاص این سرزمین. مستندات تاریخی همواره گواه بالیدن ایرانیان به تاریخ و فرهنگ خود است. بسیاری از سفرنامهنویسان خارجی در نوشتههای خود از میزان توجه و دلبستگی ایرانیان به تاریخ و فرهنگ کشور خود نهتنها اظهار شگفتی کردهاند، بلکه به صورت تلویحی از آن به عنوان عامل همبستگی میان ایرانیان یاد کردهاند. به نظر میرسد همین حس مشترک، نگبهان این سرزمین در برابر ناملایمات و تهاجمات بیگانگان بوده است. ما در طول تاریخ این مرز و بوم شاهدیم که بارها و بارها به رغم فروپاشی، به پشتوانۀ این حس زیبای مشترک بلند شدیم و از نو بالیدیم و بهتر جلوه یافتیم. حتی در مواجه با تجدد نیز به پشتوانه همین تاریخ و فرهنگ مشترک یکسره نباختیم و با حس غروری که هر ایرانی از فرهنگ و تاریخ کشورش دارد در آن غرق نشدیم بلکه در صدد علاج مشکلات برآمدیم.