velayati.ir

تعداد بازدید: ۲۱۴۹
پ
کد خبر: ۱۴۸۹
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۴ - 15 July 2015
سرلشکر رشید معاون ستاد کل نیروهای مسلح:

در مذاکرات آتش بس ولایتی به روحانی می گفت کاش فاو دست ما بود

نشریه رمز عبور در گفتگویی با سرلشکر غلامعلی رشید معاون ستاد کل نیروهای مسلح به بررسی مسائل دفاع مقدس و پس از آن پرداخت و در بخشی از این مصاحبه و در پاسخ به سئوالی اشاره کرد :

نکته دوم؛ حالا ما رسیدیم سر مرز، تا کی می خواهیم اینجا بمانیم؟ مرز جنوب مثل مرز غرب نیست که بشود با اتکا بر ارتفاعات، دفاع کرد. اینجا عارضه ندارد و ماندن ما هم به لحاظ نظامی خطرناک است. فرماندهان نظامی دایما نگران تعرضی از سوی دشمن هستند که مثلا مجددا بیاید و غرب کارون را از ما پس بگیرد. نیروی ما هم بسیجی است؛ دوره اش سه ماه است. سه ماه می آید در اختیار جنگ و بعد می رود. مخصوصا از مهر ماه به بعد که فصل مدارس و دانشگاه هاست. نیروی سپاه به حداقل می رسد. ما از لحاظ نظامی شرایط خطرناک تری داریم. از همه مهم تر، این شرایط را اعضای عالی شورای دفاع حتما نگاه می کنند و می بینند که به لحاظ سیاسی ، دشمنان ما حاضر نیستند هیچ امتیازی به ما بدهند. لذا در این شرایط چیزی در مشت مان نداریم که فشار بیاوریم به دشمن، برای اتمام جنگ و گرفتن امتیاز. پس باید چه کار کنیم؟ به عقل سیاسی مان هم همین می رسد که ای کاش ما یک جای پایی در خاک عراق داشتیم. اگر تکه ای از خاک عراق دست ما باشد می توانیم بگوییم: خیلی خب، ما که نمی خواهیم بایستیم توی خاک شما، ما این را پس می دهیم ولی به شرط ها و شروط ها مثلا در مذاکره شروط مان را پیاده می کنیم. معنای «جای پا» را از این زاویه، دولتمردان سیاسی ما خیلی بهتر از ما نظامی ها می فهمیدند. ما خیلی نمی فهمیدیم که جای پا چه ارزشی دارد؛ چه این طرف خط شلمچه و چه آن طرف خط شملچه.یعنی معنی کلمه جای پا را قطعا آن سیاستمدارانی که بر ما نظامیان فرمان می راندند، آقای هاشمی، آقای ولایتی، نخست وزیر یا هر کس دیگر بهتر می دانستند. چون آن ها سیاست را تعیین می کردند و ما تحت امر آن ها می جنگیدیم. ما که خودمان نمی توانستیم بگوییم: امروز می جنگیم و فردا نمی جنگیم. هر دستوری که به ما نظامی ها می داند، باید تبعیت می کردیم. نظامات این طوری شکل گرفته است. ما نظامی ها، واقعا معنی جای پا را نمی فهمیدیم. بله حالا ممکن است آقا محسن یک عنصر سیاسی- نظامی بوده و می فهمیده اما فرمانده قرارگاه لشکر ما ارزش جای پا را خیلی نمی دانسته، آن طوری که آقای ولایتی می دانسته است. تفسیر نظامی ما از «جای پا» این است که گفتیم بروید خودتان را بچسبانید به دجله تا تامین برقرار شود و دشمن نتواند به ما حمله کند یعنی از «جای پا» برای آفند، پدافند و تامین استفاده کنیم و قیمتی بیشتر از این برای ما ندارد. اما آقای ولایتی می داند که شرق بصره یعنی چه آقای هاشمی می فهمیده که جزایر مجنون یعنی چه.

ما بعدها که دعوایمان شد وقتی می خواستیم برای مذاکرات قطعنامه برویم در همین قرارگاه، آقای ولایتی به آقای روحانی می گفتند: ای کاش حالا فاو در دست ما بود. وقتی رفتیم ژنو، در حین مذاکره فهمیدم که عجب! اگر چیزی دست ما باشد در مذاکره مقابل عراقی ها، چقدر محکم می توانیم بایستیم. من در فرودگاه تهران نفهمیدم که این ها چه می گویند وقتی در فضای مذاکره قرار گرفتیم طارق عزیز را نگاه می کردم و این ها را که این جوری حرف می زدند گفتم: عجب! ای کاش یک جای دیگر در دست ما بود. می خواهم بگویم که این «جای پا» برای سیاسیون خیلی قیمت داشته و آن ها قدر و قیمتش را می فهمیدند. قطعا آن ها به این نتیجه می رسند که ورود به خاک عراق برای تصرف جای پا، لازم است و ضرورت دارد. این را اول می فهمند، بعد هم از نظامی ها کمک می گیرند. به ما نظامی ها می گویند: آیا شما می توانید اینجا بمانید؟ ما می گوییم: نه. طبیعتا می گوییم که ای کاش ما آن طرف باشیم. اگر یک سال به ما زمان بدهید و امکانات مهندسی را بسیج کنید تا ما بتوانیم اینجا خاکریزها و دژهای گردن کلفت بزنیم یا حتی یک کانال آب آن وقت می توانیم دفاع کنیم و بمانیم اما به طور طبیعی هم ارتشی ها، و هم سپاهی ها، به این نتیجه می رسیم که ما اینجا نمی توانیم بمانیم. اینجا ضعف های زیادی داریم لذا باید برویم آن سوی این مرز و وارد منطقه شرق شط العرب بشویم و خودمان را بچسبانیم به حاشیه شرقی این رودخانه تا بشود این زمین را تامین کنیم. این موضوع خدمت امام مطرح می شود و آن طور که من شنیدم، ایشان هم همین سال را می کنند چه ضرورتی دارد که شما وارد خاک عراق شوید؟ این را به من جواب بدهید. بعضی ها این بحث را به گونه ای مطرح کردند که ذهن خیلی ها مشوش شد و فکر کردند که امام مخالف ادامه جنگ و ورود به خاک عراق بوده اند این ظلم بزرگی است در حق امام

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
پربیننده ها