این کتاب از مجموعه کتاب های آفتاب ( آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران است که توسط انتشارات امیر کبیر به چاپ رسیده که در ادامه این فصل را مطالعه می فرمایید .
احتمالاً نخستين اروپايياي كه به خيام اشاره كرده توماس هايد شرقشناس قرن هفدهم است. اما نخستين كسي كه اشعار متعدد از خيام را به اروپا منتقل نمود سرگور ازلي سفير انگليس در ايران در دربار فتحعليشاه قاجار بود. اما اشتهار خيام در اروپا با كوشش ادوارد فيتزجرالد صورت گرفت. فيتزجرالد (زندگي 1809 ـ 1883م.) متولد انگلستان و تحصيلكردة آكسفورد بود كه به دليل تمكن مالي خانوادة پدري هيچگاه مجبور نشد براي اخذ درآمد كار كند. آشنايي فيتزجرالد با اشعار خيام از طريق استادش در آكسفورد به نام كاول صورت گرفت. طي سالهاي 1859 ـ 1879 فيتزجرالد حداقل چهار بار ويرايشهاي جديدي از رباعيات خيام را منتشر كرد. در ويرايش اول هفتاد و پنج رباعي وجود دارد كه فيتزجرالد آنها را از خيام دانسته و در آخرين چاپ تعداد آنها به صد و يك رباعي رسيده است (فرزانه، ص
253 ـ 255). بايد گفت ترجمة فيتزجرالد از اشعار خيام را ميتوان پراقبالترين مجموعة شعر فارسي در تمامي اروپا از زمان زندگي فيتزجرالد به بعد و تاكنون دانست كه تعداد چاپهاي آن از دويست چاپ متجاوز است. اما پرسش اين است كه تصويري كه فيتزجرالد از خيام به دست داده آيا منطبق با خيامي است كه ما ميشناسيم يا واقعاً انحرافي در اين ميان صورت گرفته است؟ چند رخداد دست به دست هم داد، تا خيامي كه فيتزجرالد در اروپا تصوير كرده با خيامي كه ما در ايران ميشناسيم متفاوت باشد؛ نخست آنكه فيتزجرالد بدون آنكه رباعيات را از صافي خاصي بگذراند همه را متعلق به خيام دانسته و بر اين اساس تعدادی از رباعيهاي ديگر را كه متعلق به خيام نبودهاند به نام او به اروپاييان شناسانده و اين باعث چندگونگي تصوير خيام شده است. ديگر آنكه به نظر ميرسد فيتزجرالد بيش از آنكه اشعار را ترجمه كرده باشد آنها را سروده است. به عبارت ديگر فيتزجرالد اشعار خيام را مطالعه كرده، دريافت خود از اين اشعار را به ذهن منتقل كرده و براي ارائة ترجمهاي موزون و دقيق، اين ادراك نسبي خود را دوباره سروده است، اما اينبار به زبان انگليسي. بدون ترديد فيتزجرالد شاعر خوشقريحهاي بوده كه اين اشعار را سروده و بدون ترديد يكي از دلايل اقبال و اشتهار اين ترجمهها در اروپا همين ذوق و قريحة شاعرانة فيتزجرالد بوده است.
اما بايد ديد نگاه فيتزجرالد به اشعار خيام براي درك اشعار او و ترجمة سرايش آنها چه بوده است؟ آيا فيتزجرالد واقعاً به عمق اشعار رسيده است يا آنكه تنها برداشت نخست خود را سروده است؟ بايد دقت كردكه اشعار خيام (بهويژه اشعاري كه آراي فلسفي در آنها طرح شده) داراي لايههاي معنايي متفاوتي هستند و بدون ترديد خيام با استفاده از ابزار شاعرانه و كنايات آن (كه در شعر فارسي به وفور وجود دارند) سعي كرده است معاني عميق را در قالب اين واژگان و كنايات ارائه دهد.
اما شناخت فيتزجرالد از اين كنايات به چه ميزان بوده است؟ اين موضوعي است كه پژوهشی عميق را در سطح معناشناسي و حد پاياننامههاي دكتري در رشتههاي وابسته به زبانشناسي ميطلبد.
در نهايت بايد گفت فيتزجرالد علاوه بر خيام، تعلق خاطري نيز به دو شاعر ديگر ايران، عطار نيشابوري و جامي داشته و اشعاري را نيز از اين دو تن از فارسي به انگليسي ترجمه كرده است (فرزانه، ص 254).
معرفي خيام در اروپا با كار فيتزجرالد به اوج ميرسد اما به پايان نميرسد. چه بعد و چه قبل از فيتزجرالد افراد ديگري نيز بودهاند كه كوشيدهاند اشعاري از خيام را به زبانهاي اروپايي ترجمه كنند.