velayati.ir

تعداد بازدید: ۸۲۱۵
پ
کد خبر: ۱۲۵۵
تاریخ انتشار: يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳ - 16 November 2014

معرفی کتاب «ایران در عصر صفوی» اثر دکتر ولایتی

کتاب ایران در عصر صفوی چهارمین مجلد از مجلدات چهارده‌گانۀ مجموعۀ تاریخی «تاریخ کهن و معاصر ایران‌زمین» است که چندی است به قلم دکتر علی‌اکبر ولایتی و به همت انتشارات امیرکبیر منتشر می‌شود.

تاریخ کهن و معاصر ایران‌زمین / 4

ایران در عصر صفوی

نویسنده: دکتر علی‌اکبر ولایتی

سرویراستار: هومن عباسپور

ویراستاران: دکتر ایمان نوروزی؛ مرتضی فکوری؛ معصومه بنیاد

تهران، امیرکبیر، 1393

شمارگان 1000 نسخه

 نگارنده، در این کتاب، در پِیِ آن است که با بررسی منابع متقدم و بهره‏بردن از تحقیقات تاریخ‏پژوهان متأخر تصویری روشن از تاریخ سیاسی صفویه و حیات فرهنگی و علمی و هنری ایرانیان در آن عهد ارائه دهد. وی در پدیدآمدن این اثر تلاش کرده از همۀ منابع موجود، حتی منابع موازی عثمانی‏ها، بهره برد.

نگاهی به خلاصۀ مباحث کتاب و آشنایی با رویکردهای اصلی مؤلف در تدوین این اثر خالی از لطف نیست:

پس از برچیده‏شدن خلافت جبار و غاصب عباسیان، در پیِ یورش مغولان به سرزمین‏های اسلامی، تئوری‏های حکومت و معیارهای مشروعیت در سراسر جهان دست‏خوش تغییری شگرف شد. تا پیش از آن، مدت‏ها بود که به‏سبب ضعف و بی‏کفایتی خلافت عباسیان از این حکومت جز نامی نمانده بود، اما گروه‏های عموماً سنی‏مذهب هم‏چنان خلیفه را نماد اسلام می‏پنداشتند و مشروعیت و مقبولیت حکومت‏های محلی خویش را از او می‏گرفتند. گروه‏های شیعی از سقوط خفت‏بار خلافت عباسی چندان متعجب نشدند، ولی گروه‏های سیاسی و اعتقادی حامی خلیفه، که قرن‏ها تبلیغ می‏کردند که در نبودِ امیرالمؤمنین خلیفۀ عباسی از آسمان خون خواهد بارید و قیامت کبری برپا خواهد شد، در دید مردم مناطقشان بهیک‏باره مشروعیت خود را از دست دادند. اما در جوامع شیعه، وضع به نحو دیگری بود. شیعیان، که از همان ابتدا به‏ظاهر خلافت خاندان‏های اموی و عباسی را پذیرفته بودند، فروپاشی خلافت عباسی را آغاز عصر آزادی اندیشه و بیان دانستند. شیعیان فعالیت‏ها و اقدامات خود را در دو جهت متمرکز کردند:

1. نظریه‏پردازی و تلاش برای توسعۀ اندیشه‏های سیاسی اصیل شیعی که از زمان ائمۀ معصومین(ع) و علمای بزرگ شیعه، نظیر شیخمفید و سیدمرتضی و سیدرضی، برجای مانده بود. آغازگر این فعالیت‏ها خواجه نصیرالدین طوسی، دانشمند شیعۀ ایرانی، بود.

2. آماده‏شدن برای فعالیت‏های نظامی به‏منظور به‏دست‏گرفتن قدرت و برپاکردن حکومتی شیعی بود. بهترین نمونه‏های این اقدامات نظامی، تا پیش از ظهور صفویان، نهضت سربداران خراسان و جنبش مرعشیان طبرستان بود.

این دو شیوۀ فعالیت در کنار هم، که قطعاً با آزمون و خطاهای بسیاری همراه بود، در نهایت به برآمدن چند ساختار پایدارِ اجتماعی منجر شد که، به‏رغمِ دردست‏نداشتن حکم‏رانی منطقه‏ای رفته‏رفته به‏طور بالقوه، امکان دخالت‏های سیاسی و نظامی در امور کشور را می‏یافتند. یکی از این ساختارها که قدرت آن در قرن هشتمهجری اوج گرفته بود گرایش‏های صوفیانه و محافل مرید و مرشدی در خانقاه‏ها بود. گروهی از صوفیان که آشکارا گرایش‏های شیعی داشتند، بنابر عللی که پیش‏تر یاد شد، از دیگر گروه‏های صوفی پیشی گرفتند. جدایی مردمِ لایه‏های پایین اجتماع از شافعیان و گروِش ایشان به تشیع امامی نیز بر قدرت و پایگاه اجتماعی صوفیان شیعه‏مذهب افزود. روند تحرک‏ها و فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی در بستر مناسب فرهنگی‏ای که برای بسط و رونق اندیشه‏ها و تمایلات متنوع شیعی در قرن نهمهجری به‏وجود آمده بود بهقدرت‏گرفتن یکی از این جریان‏ها بهرهبریِ شیخصفی‏الدین اردبیلی و فرزندانش انجامید. این گرایش که به نام بنیادگذار آن، شیخصفی‏الدین، صفوی خوانده می‏شد در قرن‏های هفتم و هشتم پی‏ریزی شد و در فراز و نشیب‏های قرن نهم هجری به‏نتیجه رسید. از قضا، قرن نهم هجری دوران به‏هم‏خوردن معادلات قدرت در ایران بود. فرمان‏روایان سنی‏مذهب که با برچیده‏شدن خلافت عباسی پشتیبانی فکری و توجیهات مشروعیت خویش را از دست داده بودند یکی پس از دیگری ساقط می‏شدند. در همین حین، امنیت خانقاه‏ها و روحیۀ برادری و برابری و تا حدودی تأمین نیازهای اقتصادی اهالی خانقاه‏ها سبب شد که مردمان نواحی گوناگون ایران به خانقاه‏های صوفیان، به‏ویژه صفویان اردبیل، روی آوردند و از ایشان چاره‏جویی کنند. بدینترتیب، خانقاه صفویان به جزیرۀ آرامی تبدیل شد که روح رنجیده و مصیبت‏زدۀ مردم در آن آرام می‏گرفت.

شیوخ صفویه رفته‏رفته به پادشاهانی بی‏تاج‏وتخت تبدیل شدند که به‏جایِ حکم‏رانِ بی‏خبر ولایات به امور مردم رسیدگی می‏کردند. این تغییر وضعیت سبب شد که شیوخی که در گذشته فقط به‏مثابة اولیا و مردان خدا بودند به قدرتمندان جدیدی تبدیل شوند که هم از اقبال عمومی و هم از درایت و خِرد کافی برای به‏دست‏گرفتن حکومت برخوردار بودند. در این وضعیت، رویارویی شیوخ صفویه با امرا و فرمان‏روایان محلی اجتناب‏ناپذیر بود؛ رویارویی‏هایی که در نهایت به پیروزی صفویان بر آق‌قویونلوها و قراقویونلوها و دیگر مدعیان حکومت انجامید. این پیروزی‏ها نتیجۀ تکیۀ صفویان بر مفهوم ولایت و امامت و تئوری‏های سیاسی حکومت شیعه بود. نخستین شیوخ صفوی باتوجهبه عناصر اصلی اتحاد ملی و شاخصه‏های فرهنگی ایران، که با برخورداری از پیشینه‏ای چندصدساله در جان و دل ایرانیان نهادینه شده بود، برای برپایی دولتی ملی کوشیدند تا حافظ یک‏پارچگی ارضی و منافع ملی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ایرانیان باشند. اما صفویان در آغاز کار نه یک قدرت حاکم، بلکه گروهی طلبه و دانش‏اندوز مؤمن بودند که در خانقاه‏ها و مدرسه‏ها روزگار می‏گذراندند. مبشران و مبلغان و شیوخ صفوی برای جبران ضعف نظامی خود، دربرابر حکومت‏های وقت، با بهره‏برداری هوشیارانه از فضای حاکم بر خانقاه‏ها و مراکز دیرپای تصوف در ایران و با بهره از حس برادری و برابری و رابطۀ مرید و مرادی میان اهالی خانقاه‏ها بنیاد نیروی نظامی مورد نیاز خود را پِی‏ریزی کردند. پس از چند قیام نافرجام در زمان زعامت شیخجنید و شیخسلطان‏علی بر خانقاه صفویه، اسماعیلمیرزا(شاهاسماعیل)، وارث خانقاه شیخصفوی در اردبیل، موفق شد حکومت آرمانی صفویان را در تبریز بنیاد نهد. وی، پس از فرونشاندن شورش‏ها در گوشه و کنار ایران، این سرزمین را پس از قرن‏ها تسلط بیگانگان متحد و یک‏پارچه کرد.

دولتی که شاهاسماعیل تشکیل داد بر چهار رکن اصلی قرار داشت: رسمیت مذهب تشیع در سراسر پهنۀ ایران و اتحاد فکری دو جریان مهم تشیع و تصوف؛ بازسازی و نوسازی اتحاد ملی ایرانیان؛ حفاظت و پاسداری از تمامیت ارضی ایران؛ احیای دیوان‏سالاری (ساختار حکومتی و اداری) ایرانی.

حکومت صفویان، که به دست شاهاسماعیل بنیاد نهاده شد، با اقدامات بجا و به‏موقعِ شاهطهماسب، جانشین او، در پاسداری ازمرزهای ایران تثبیت شد و در دوران نوادۀ او، شاهعباس اول، به اوج اقتدار و عظمت خود رسید. بی‏تردید می‏توان دوران شاهعباس اول را از درخشان‏ترین ادوار تاریخی ایران دانست که در آن هنرهای بومی و محلی به صنایعی رو‏به‏رشد با درآمدزایی و صادرات چشمگیر تبدیل شدند. علما و دانشمندان با برخورداری از امنیت سیاسی و اقتصادی در زیر سایۀ دولت شیعی صوفی بهاحیای علوم ازیادرفتۀ ایرانیان در فراز و نشیب تاریخ ایران پرداختند؛ معماران ایرانی بدیع‏ترین ساختمان‏های زمان را در کشور، به‏ویژه پایتخت آن اصفهان، بنا کردند که چشم هر بیننده‏ای را خیره می‏کرد.

اما پس از شاهعباس اول دولت صفوی در مسیر افول افتاد تا این‏که حکومت صفوی در دورانِ زمام‏داری شاهسلطانحسین باشورش‏های داخلی و تهاجمات خارجی در آستانۀ فروپاشی و اضمحلال کامل قرار گرفت. قدرت‏یابی افغان‏های غلجائی بهرهبری میرویس در قندهار و اغتشاشات در لرستان و سیستان و شورش طوایف لزگی در داغستان و شورش حاجی داود در شِروان و شورش طوایف بلوچ و حملات دائمی آن‏ها به لار و کرمان و بندرعباس و توسعه‏طلبی‏های عثمانی‏ها و روس‏ها در ایران یک‏پارچگی ارضی و سیاسی کشور را به مرز نابودی برده بودند. درچنین شرایطی، شورش محمود افغان در فروپاشی سلطنت طولانی‏مدت صفویان بر ایران تأثیرگذار بود؛ زیرا، در این دوران پرآشوب، توانمندی و استعداد نظامی تعیین‏کنندۀ پیروز میدان بود و از قضا ضعف اصلی صفویان در این عهد ناتوانی ایشان در بهره‏گیری از استعدادهای بومی و قدرت فرماندهی و امکانات نظامی بود. درنتیجه، شاهسلطانحسین مجبور شد بهدستِ خویش پادشاهی ایران را به شخص نابکاری به نام محمود بسپرد. اما دیری نپایید که فرمانده مقتدری به نام نادر افشار با بهره‏گیری از همان اصل برتری نظامی و فرماندهی کارآمدْ حکومت ایران را ازافغانان بازستاند و وحدت و یک‏پارچگی ارضی و سیاسی ایران را به کشور برگرداند.

اهم موضوعات و مطالب مطرح در این کتاب عبارت است از:

فصل اول: معرفی و نقد منابع در بررسی تاریخ ایران در عهد صفوی؛

فصل دوم: تاریخ سیاسی سلسلۀ صفوی؛

فصل سوم: جغرافیای سیاسی حکومت صفوی؛

فصل چهارم: تاریخ تشیع در عهد صفوی؛

فصل پنجم: حیات علمی و فرهنگی و هنری ایرانیان در عصر صفوی.


نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۴
صداقتي
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
25 آبان 1393 - 15:41
خدمت دكتر ولايتي و همكارانشان خسته نباشيد عرض مي كنم و توفيق روزافزون ايشان را از درگاه قادر منان خواستارم
محمد دیداری
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
27 آبان 1393 - 20:50
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
استاد عزیزم , امیدوارم خداوند شمارا که ابن سینا در جامه امیر کبیر هستید برای تمام ما ایرانیان حفظ نماید ای ملاصدرای زمان . با تشگر
محمد دیداری 09167391361
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: