velayati.ir

تعداد بازدید: ۳۲۲۶
پ
کد خبر: ۱۲۵۴
تاریخ انتشار: شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳ - 15 November 2014
در گفتگو با دکتر ولایتی مطرح شد

ترسیم خطوط قرمز متناسب با شرایط جدید در روابط خارجی

گفت و گوی دو ماهنامه الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت(وابسته به روزنامه خراسان) با دکتر علی اکبر ولایتی، عضو شورای راهبردی روابط خارجی ایران

سیدمرتضی مفیدنژاد:

برای شنیدن از مختصات الگوی سیاست خارجی جهوری اسلامی ایران چهل دقیقه پای صحبت کسی نشستیم که شانزده سال سکان دار سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بود و روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت؛ پزشکی که هم دیپلماسی جنگ را تجربه کرده و هم دیپلماسی صلح را. دکتر علی اکبر ولایتی در پاسخ به این سوال که آیا ایران دارای دو دیپلماسی رسمی و غیر رسمی است می گوید: «همه جای دنیا همین کار را می کنند. مثلاً آمریکایی ها یک سیاست رسمی دارند که از زبان سخنگو و مسئولان رسمی شان مطرح می شود؛ بعضی کارها را نیز انجام می دهند، اما جرأت این را ندارند که بگویند ما انجام می دهیم. اما جمهوری اسلامی ایران این شجاعت را دارد که بگوید؛ آنها در راستای اهداف شیطانی شان و ما در جهت اهداف الهی مان.» با وجود تراکم برنامه های کاری، ایشان در بیمارستان شهید مسیح دانشوری، به بخشی از سولات ما در باب واکاوی الگوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پاسخ داد.

در ابتدای پیروزی انقلاب چه دیدگاه هایی درباره نحوه رفتار جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی وجود داشت؟ نظر امام خمینی(ره) در این مورد چه بود؟

دولت موقت اولین دولتی بود که تشکیل شد که دیدگاه حاکم بر آن، لیبرال- دموکرات استوار است. سیاست خارجی ای که آنها دنبال می کردند، یک سیاست خارجی آرمانی نبود؛ بلکه از نوع لائیک بود. البته خودشان هم منکر این موضوع نبودند و معتقد بودند حکومت ایران باید حکومتی باشد متشکل از مسلمان های خوب؛ ولی روش حکومت مثل روش های متداول و مرسوم دنیا باشد. امام خمینی(ره) بر خلاف آنها نظرشان این بود که این حکومت، حکومت اسلامی است و احکام اسلامی باید در آن پیاده شود و ارزش ها و روش ها مبتنی بر مبانی اسلامی و الهی باشد. اگر این طور باشد، آن موقع رفتار با کشورهای جهان اسلام، ویژگی های خاص خود را دارد و رفتار با کشورهای مخالف و دشمن نیز مختصات خودش را پیدا می کند. بنابراین از همان ابتدا روش های دولت موقت با دیدگاه های امام(ره) در عرصه سیاست خارجی مغایرت داشت و هیچ گاه بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی با روش و مبانی دولت موقت در عرصه سیاست خارجی موافق نبودند.

بعد از دولت موقت، شاهد روی کار آمدن بنی صدر بودیم. بنی صدر به عنوان رئیس جمهور دیدگاه هایش مطابق با دیدگاه های نهضت آزادی بود اما شهید رجائی به عنوان نخست وزیر وی، تابع دیدگاهای حضرت امام(ره) بود. لذا تعارض و تناقض جدی در عمر کوتاه این دولت، میان نخست وزیر و رئیس جمهور وقت وجود داشت. بعد از سقوط بنی صدر، تلاش ما بر این بود که سیاست خارجی مان را بر اساس دیدگاه های امام(ره) شکل دهیم. هر چند ممکن است در بعضی سیاست ها موفق عمل کرده باشیم و در بعضی دیگر نه اما تلاش ها و برنامه ریزی ها در این جهت قرار داشت.

برخی پژوهشگران در مطالعات خود درباره الگوی رفتاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی سیاست صدور انقلاب را مهمترین هدف سیاست خارجی ایران در دهه اول برشمرده اند. اما پس از امام(ره) و با توجه به تغییرات عمده در سطوح بالای حاکمیتی نظام، معتقدند که جمهوری اسلامی به سمت واقع گرایی رفته و سیاستی متوازن را در پیش می گیرد. به نظر شما آیا این تحلیل با واقعیت همخوانی دارد؟

به نظرم نه آن ارزیابی سیاست زمان امام(ره) این طور است و نه بعد از امام(ره) این گونه بوده است؛ چرا که بنده وزیر خارجه هر دو دوره بودم؛ هشت سال زمان امام(ره) و هشت سال زمان رهبر معظم انقلاب. اصلاً برداشت از صدور انقلاب توسط اشخاص مختلف متفاوت است. گروه هایی مثل نهضت آزادی بدون این که بدانند منظور ما از صدور انقلاب چیست، دائماً می گفتند ما با صدور انقلاب مخالفیم! آنها تصور می کردند قرار است این انقلاب با اسلحه، نارنجک و سرنیزه صادر شود! اما امام(ره) در مقابل آنها می گفتند ما با صدور انقلاب موافقیم و بر آن پافشاری می کردند. بعد از مدتی هم فرمودند:« انقلاب ما صادر شده است». برداشت من از این کلام امام(ره) که بر همین اساس عمل کردیم این بود که این انقلاب یک انقلاب فرهنگی و اعتقادی است و اعتقاد و فرهنگ در چارچوب مرزهای سیاسی و جغرافیایی محدود نخواهد ماند. همانطور که انقلاب کمونیستی روس ها و انقلاب لیبرالیستی فرانسوی ها به کشورهای دیگر صادر شد؛ چرا که جلوی فکر را نمی توان گرفت. انقلاب اسلامی هم این گونه بود.

اما تعریف انقلاب اسلامی چیست؟ اینکه بر اساس یک تحول اساسی و زیربنایی، همه چیز اسلامی شده و با احیای ارزش های اسلامی، به طور کامل حاکم شود. البته هم یک فکر جدید نبود؛ بلکه یک تفکر با سابقه دویست ساله است؛ یعنی تمام کسانی که در بیداری اسلامی نقش داشتند، از سید جمال الدین اسدآبادی گرفته تا سید احمد خان و مرحوم میرزای شیرازی با فتوای تحریم تنباکو و ... به نوعی در شکل گیری روند این تفکر دویست ساله نقش به سزایی داشتند. به هر حال صدور انقلاب یعنی صدور فکر، فرهنگ و محتوای انقلاب؛ نه اینکه به زور بخواهیم یک عقیده و تفکر را صادر کنیم.

بعد از رحلت امام (ره) چطور؟

بعد از رحلت امام(ره) متناسب با شرایط محیطی، این پروسه تفاوت بسیاری در خودش دید. حمایت از حزب الله، گروه های فلسطینی، مبارزان عراقی و افغانی و ... در بعضی موارد اگر شدیدتر نبود ضعیف تر هم نبود. انقلاب از جوشش نیفتاد و از اصول خودش هم افول نکرد. همان طور که در حال حاضر هم ترسی نداریم که بگوییم ما از آنها حمایت می کنیم. لذا به نظر من هیچ تفاوتی نکرده است باید تأکید کنم تعیین کننده خط مشی اصلی هم، رهبری نظام است و مشی و روش رهبر کنونی ما حضرت آیت الله خامنه ای، با روش امام(ره) هیچ تفاوتی نکرده است.

برخی معتقدند که ایران دارای یک دستگاه رسمی سیاست خارجی تحت عنوان وزارت خارجه و دستگاه های غیررسمی(مانند واحد نهضت های آزادی بخش سپاه در ابتدای انقلاب و نیروی قدس در حال حاضر) است. شما این نگاه به سیاست خارجی ایران را چگونه تحلیل می کنید؟

همه جای دنیا به همین روش کار می کنند. مثلاً آمریکایی ها یک سیاست رسمی دارند که از زبان سخنگو و مسئولان رسمی شان مطرح می شود؛ اما بعضی کارها را انجام می دهند و جرأت این را ندارند که بگویند ما انجام می دهیم. اما جمهوری اسلامی ایران این شجاعت را دارد که بگوید؛ آنها در راستای اهداف شیطانی شان و ما در جهت اهداف الهی مان، این موضوعات را اشاره می کنیم. آنها اگر دستشان برسد به صورت رسمی به یک کشور لشگرکشی نمی کنند، ولی عقاید و دیدگاه های خودشان را به یک کشور صادر می کنند که دیدگاه آنها وابسته کردن ملت ها به آمریکا و وادار کردن به تبعیت از سیاست های شان است. مثلاً ایالت متحده با چین رابطه رسمی دارد؛ اما رئیس جمهور آمریکا به «دالایی لاما» که ادعای استقلال تبت را دارد و تبت جزئی از چین است، وقت ملاقات می دهد.«رسماً» وقتی کنوانسیون وین را پذیرفتند و در پکن سفارت تأسیس کردند و پکن هم در واشنگتن سفارت خانه اش را افتتاح کرد، دیگر دو کشور حق ندارند کاری بکنند که دخالت در امور داخلی یکدیگر تلقی شود. اما «عملاً» این مسأله با دیدار اوباما و دالایی لاما نقض می شود. آمریکایی ها می گویند این کاری که ما کردیم، در جهت اهداف انسانی بوده و دخالت در امور داخلی محسوب نمی شود.

البته آنها اهداف شیطانی شان را دنبال می کنند ما هم اهداف اسلامی خود را پی خواهیم گرفت و موظفیم که به مسلمانان کمک کنیم. ممکن است که فریاد اعتراض حکومت مبدأ بلند شود. ولی مهم نیست، چرا که در روایتی از رسول اکرم(ص) داریم که «مَنْ اَصْبَحَ لا يَهْتَمُّ بِاُمورِ الْمُسْلِمينَ فَلَيْسَ مَنْهُمْ ...» کسی که صبح بکند ولی اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد، مسلمان نیست. بر اساس این قاعده ما موظفیم که به مسلمانان کمک کنیم. ضمن اینکه کنوانسیون وین را هم قبول داریم و معتقدیم که این کار خلاف کنوانسیون نیست. هم به لحاظ تفسیری که از کنوانسیون می توان کرد و هم به لحاظ روش و چارچوبی که در همه جای دنیا مرسوم است.

از ابتدای انقلاب تاکنون، سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی کشور، دولت های مختلف با نگرش های مختلف به خود دیده است. با توجه به این چرخش های مدیریتی، ویژگی ها و وجه تمایزات این دوره های مختلف در سیاست خارجی چه بوده است؟

مبانی سیاست خارجی بر اساس قانون اساسی در دست رهبری نظام است. نظام یک خطوط قرمزی دارد که توسط امام(ره) ترسیم شده و توسط رهبر معظم انقلاب همان خطوط قرمز دنبال می شود و متناسب با شرایط جدید دنیا، خطوط قرمز جدیدی هم ترسیم می شود. هر دولتی که سرکار بوده است، صرف نظر از اینکه چه تمایل و چه سلیقه ای داشته است، خارج از دیدگاه رهبری در مبانی سیاست خارجی نمی تواند حرکت کند. اگر هم این گونه شده، با ممانعت و تذکر ایشان رو به رو شده است.

یعنی از دیدگاه شما چرخش مدیریتی ها هیچ تأثیری بر عرصه سیاست خارجی ما نگذاشته است؟

نمی گوییم هیچ تغییری ایجاد نشده است. چرا که واضح است وقتی مجری متفاوت باشد، نتیجه هم متفاوت می شود؛ اما تغییر اصولی نکرده است. سیاست ما راجع به فلسطین چه فرقی کرده است؟ همان بوده که هست دولت های مختلفی هم آمدند و رفتند ولی تغییری نکرده است. یا به طور مثال، سیاست ما در مورد هسته ای چه تفاوتی به خود دیده است؟ همان بوده که دولت های مختلف آمدند و رفتند و اجرا هم شد. مسائلی همچون حقوق بشر و ... هم از همین دست است گاهی می بینیم یک کشور اسلامی که حکومتش هم ادعای مسلمانی دارد، برای خوشایند غربی ها «مجازات اعدام» را که در قوانین اسلامی یک اصل تردید ناپذیر و مسلم برای کسی که مستحق آن دارد، برمی دارد.

البته باید اشاره کنم که ممکن است در جایی نظر رهبر معظم انقلاب و امام خمینی(ره) یک چیز بوده و دولتی کار دیگری کرده است؛ ولی آن مقدار که میسر بوده و مقتضیات زمان ایجاب می کرده، اصول اساسی مطرح شده از سوی رهبران نظام حاکم بوده است و تلاش شده که حرکت در همین جهت باشد. بعضی از مسئولان و مجریان ما یا توان انجام کاری و یا جرأت آن را ندارند و یا اعتقاد آن را ندارند؛ ولی برای یک کاری انتخاب شده اند. نمی شود بابت هر اشتباه تاکتیکی هم که هر کس می کند، فوری از پستی که دارد او را بردارند. پس ممکن است اتفاقاتی هم بیفتد که خلاف خط مشی اصلی جمهوری اسلامی بوده، ولی بنای حضرت امام(ره) در گذشته و رهبر معظم انقلاب در حال حاضر این بوده و هست که اگر امری از مجرای اصلی خودش دور شد، تلاش کنند به مجرای اصلی اش برگردانند. مثلاً فرمودند فلان کار که اتفاق افتاد، من از او راضی نبودم. همان طور که امام(ره) در یکی از نامه هایشان قسم جلاله خوردند که به ریاست جمهوری فلان شخص راضی نبودند.

یکی از ویژگی های منحصر به فرد سیاست خارجی ایران، وجود رهبری در رأس هرم حکومتی است. تاکنون صحبت ها و تحلیل های فراوانی درباره نقش و کار ویژه رهبری در تصمیم سازی و تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی بیان شده اما اگر بخواهیم از زاویه الگوسازی به آن نگاه کنیم، فرآیند اثرگذاری رهبری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟

این امر پیچیده ای است و توضیح آن هم آسان نیست. ولی بالاخره خود تعامل رهبر معظم انقلاب با قوای سه گانه و افراد مؤثر در حکومت، تلفیقی از مجموعه سیاست ها و رفتارهاست که کاملاً حکایت از پختگی و کمال فکری می کند. گاهی اوقات می شود که یک مجری تندروی هایی می کند و افرادی که غیرت ملی دارند کم حوصله هم هستند، می گویند چرا رهبری دستور نمی دهد که فلان شخص که خطا کرده از کارش برکنار شود؟ خب ایشان می توانند این دستور را بدهند؛ ولی مصلحت های بیشتری را نسبت به افرادی که در موقعیتی نیستند که همه مسائل را بدانند- می بینند و به خاطر آن دست به این کار نمی زنند. در واقع در بالاترین سطح ممکن سعی دارند که در امور تدبیر کنند. لذا شما می بینید که بحران های سختی را از سر این مملکت گذراندند و کشتی نظام را در طوفان های سختی مثل فتنه 78 و 88 هدایت کردند.

در خارج از کشور هم مشاهد می کنید که آمریکایی ها حمله می کنند، دخالت می کنند، نیرو اعزام می کنند، پایگاه های نظامی متعددی تأسیس می کنند دور تا دور جمهوری اسلامی ایران را با پایگاه های نظامی شان احاطه و چند صدهزار نفر نیرو در دریا، زمین و آسمان مستقر کردند و لیکن کشور ما در این میان مثل یک جزیره سلامت و ثبات تحت رهبری ایشان قرار گرفته است. این مسأله جز در سایه تدبیر رخ نداده و نخواهد داد. نکته جالب اینجاست که ایران، مواضع حقه خودش را طی سال های گذشته داشته و از آنها عدول نکرده است. اتفاقاتی که در جهان و منطقه در زمان رهبر انقلاب رخ داد حتی در زمان حضرت امام (ره) هم رخ نداده بود. وقایعی مانند:

1- فروپاشی شوروی و به هم خوردن نظم نامطلوب و شیطانی جهان

2- حمله آمریکایی ها به عراق در دو نوبت

3- اشغال افغانستان توسط آمریکا

4- گسترش خط مرزی ناتو از برلین تا ارتفاعات «واخان» در افغانستان

5- شکل گیری پیمان شانگهای

6- کشورهای جهان اسلام فاقد رجال سیاسی موثر در کشورشان و در سطح دنیا شدند(به جز ایران هیچ کشور اسلامی دیگری تا این حد تأثیرگذاری در دنیا ندارد) و ...

زمانی بعضی از اینهایی که به طور دیگری حرف می زدند و خط شان را عوض کردند، در زمان حمله اول آمریکایی ها به عراق در ایران غوغا به پا کردند و بنده را که وزیر خارجه بودم به مجلس احضار کردند. آنها می گفتند ما هم باید به صدام حسین بپیوندیم و با آنها(آمریکایی ها) وارد جنگ بشویم. رهبر معظم انقلاب با درایت و قاطعیت ایستادند و گفتند به هیچ وجه این کار را نمی کنیم. شما تصور کنید که اگر کشورمان آن زمان چنین تدبیر مهم و حکیمانه ای را اتخاذ نمی کرد، امروز وضع ما به چه صورت بود! آمریکایی ها دائم به دنبال بهانه می گشتند تا مار را به جای صدام بگذارند. البته اگر آمریکایی ها خطایی می کردند و مرز ما را نقض می کردند، می دانستند که ایران با همه قدرت جلویشان می ایستد. برای همین در همان زمانی که به عراق حمله کردند، غیرمستقیم به ما پیام دادند که ما با شما کاری نداریم. بی جهت کشور را به مهلکه انداختن، به خاطر تندروی های یک عده خاص که بعداً 180 درجه تغییر موضع دادند، کاری بیهوده و بی فایده بود که با یک رهبری حکیمانه و مدبرانه به بهترین نحو مدیریت شد.

دقت کنید که کشور ما در میان یک اقیانوس متلاطم جهانی چگونه سالم مانده است و اهدافش را پیش برده و به اذعان همگان موثرترین و بزرگ ترین قدرت منطقه است و الگویی که در سؤالتان به آن اشاره کردید، از این تدبیر حکمت آمیز برمی خیزد. هر کس سرنوشت جمهوری اسلامی ایران را روی کاغذ بیاورد و هر چه اتفاق افتاده است، بدون تحلیل و تفسیر کنار هم بیاورد، به راحتی می تواند یک الگوی کشورداری و سیاست خارجی مترقی و متعالی ترسیم و عرضه کند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: